۱۷ سالشه
میخواست ساعت هشت شب بره بیرون تا ۱۲
بابام تلفنی بهش گفت مگه روز و ازت گرفتن حق نداری شب دیروقت بری بیرون
زد همه وسایل خونه رو شکوند
بابام راه دوره
منو مادرم خونه ایم
تمام تنم میلرزه ،
نمیدونم زنگ بزنیم ۱۱۰ یا نه ...
فقط بهش گفت روز برو بیرون شب نرو تا ۱۲ آخه کجا میخوای باشی ...