یه اشنایی دارم چند تا گربه سیاه سیاه همیشه میره توی حیاطشون بهشون غذامیده باهاشون دعوامیکنه حرف میزنه
حتی یبارشنیدم میگفت بخور دیگه خیلیم دلت بخواد 😂برنج بود نمیخورد
اخرش میگفت یکیشون سرش رفت توی قوطی رب
نزاشته درش بیاره رفته زیر بوته ها دیگه نیومده مرده
خب این ناراحتی نداره مگه کشتیش