شوهرم گفت اگه اجازه میدی میخام زن بگیرم

قبلا درموردش گفتم

با یه زنیکه مطلقه درارتباطه

باور کنید هیچ وقت احسام بهم دروغ نگفت

حتی درمورد حسم به مامانم گفته بودم

گفتم این عوضی نقشه هایی داره میخاد اون زنه رو بگیره

چون داشت پولاش رو جمع میکرد

کلا هر چی حسم گفته بود بهم همش حقیقت داشت

امشب دیدم یجوری انگار میخاد منو خر کنه

منم گفتم بزا من خرش کنم و ببینم همونه ک گفتم

سر صحبت باز کرد بعد گفت دلم میخاد بگیرمش

خودش گفته دلم میخاد یه بچه داشته باشیم

اون لحظه صدای شکستن قلبمو شنیدم

گفتم خب که چی

گفت میخام بگیرمش فقط تو باید بهش بگی راضی هستی

میدونم الان میگید چرا پروش کردی که راحت بهت بگه

ولی من کاملا از نقشه های این مردک و اون زنیکه خبر داشتم

حتی یه مدت درگیر بیماری بودم ولی خداروشکر  جواب ازمایشم خوب بود و مشکلی نداشتم

اون مدت فکر میکرد مریضی ناعلاج گرفت ینی تو پوست خودش نمیگنجید

مشخص بود بهم میگفتن زود میمیره و ما به ارزوهامون میرسیم

میدونی از چی دلم شکسته😭😭😭😭

از اینکه جوونیم‌گزاشتم پاش

قشنگیمو فداش کردم

از اینکه با همه بلاهایی ک سرم اورد ساختم😭😭😭😭

خدا من حقم این نبود

کجایی خدا

امشب بدجوری قلبم شکسته

هر چند خودم میدونم عاقبتم چی بود

ولی از اینکه خانوادم پشتم نیستن

با سه تا بچه 

فقط و فقط بخاطر جیگرگوشه هام مجبورم تحمل کنم

چون خونه بابام از اینجا بدتر عذابم میدادن

خواهرانه واسه دل شکستم

واسه بی کسیم دعا کنید

دارم یه کسب و کار را میندازم

دعا کنید بگیره واسم و بتونم مستقل بشم تا از این زندگی برم