نمیدونم والا
حس میکنم از هر دری وارد میشم اون با قهر کردن میزنه زیرش الان خیلی وقته دندونش خراب شده درد هم دارم کمی ولی دکتر نمیره میگه پول نداره من بیشتر از اون حرس میخورم من بیشتر پیگیر دکتررفتنش هستم که مثلا کجا قیمتش مناسب تره که اون بره اونجا ولی هربار میگم که آره لان جا خوبه برو میگه درد ندارم دندونم خوبه خودت دندونت خراابه برو منم میگم تا تو نری منم نمیرم
چندوقته قرار بود یه النگویی چیزی بگیرم هی این ماه و اون ماه کرد الان قراره بگیره ولی وقتی یاد دندونش و عینک خودم که باید بخرم و دندون خودم میوفتم عذاب وجدان میگیرم که چرا طلا بگیرم بزار بعدا بگیرم
نمیدونم این عذاب وجدان درسته یا نه
من با خواهر شوهرن خیلی جورم دوست دارم باهاش درد و دل کنم ولی میترسم خوب نباشه کارم
با مادرم دوست دارم درد و دل کنم ولی میترسم دیدش نسبت به شوهرم عوض شه
واقعا نمیدونم چکار کنم
مغزم درد گرفته اصلا