امروز بین داداشم و بابام دعوای خیلی شدید شد داداشم رو بابلم دست بلند کرد اولین بارش بود تمام دروهمسایه جمع شدن طبق معمول با فتنه پرلکنی زیرکلنه مامانم ک مدام پیش بابام ازبچه ها بدگویی میکنه پیش بچه ها مدام ازبابام میگه مثلا ب بابلم میگه پسر کوچیکه سیگارمیکشه و الکل مصرف میکنه مدام و ... ب داداشام میگه بابا دشمن اصلی شماست چشم دیدنتون و نداره همش دنبال مامان و خانوادشه شما اگه بمیریدم واسش مهم نیست مدام ازاین جکر حرفا روزی هزاربار بینشون رد و بدل میکنه
امشب ک دعواشون شد سر ماشین بود اصلا من روخمم خبرنداشت داشتم تو اتاق بچه میخوابوندم ک صدا رفت بالا اومدم بیرون
دیدم مادرم داره منو نفرین میکنه و میکوبه ب زمین دستاشو ک ازپا قدم این دختره ک خونه ما اینجورشده این خودش ک زندگی نداره چشم دیدن زندگی ماهاروهم نداره چشمش دنبال این خونه اس 😐 وای الهی ک جوون مرگ شی دختر من ک سه تا پسر داشتممممممممم این دختر چی بود بم دادی خدا رو ب همسایه ها میگفت من اصن حتی متوجه نمیشدم ک الان واقعا بامنه؟
بمونه ب یادگاااار 💔
ک وقتی برگشتم سرخونم تاپیکامو بخونمشون و هوس خونه پدر و نکنم هزاربار لعنت بمن لعنت بمن لعنت بمن