2777
2789
عنوان

خانومای زیر بیست و پنج سال بیاد گلای من

| مشاهده متن کامل بحث + 1275 بازدید | 147 پست
چقدر حرفاتون حس خوبی بهم دادخیلی ممنون و بله حرف شما درسته سپاسگزارم، همچنین🌺التماس دعا

نظر لطفته عزیزدلم 

حاجت روا ان شا الله

به نیت عاقبت به خیری شما حمد و صلوات میفرستم گلم 🌸🌸

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
دلنشگاه میخواستم برم نشد دوران کرونا آنلاین بود خوشم نیومد نرفتم مجردمدنبال نکردن هنر وحتی درس نخوند ...

تو میتونی 

رفعش کن این افسردگی و خونه نشینی رو 

برو سراغ کنکور و شرکت کن 

این مهارت زبانتم توسعه بده

و خلاصه موفق ترین حالت خودت شو 

ما یه بار زندگی میکنیم حیفه با انفعال و تنبلی خرابش کنیم 

به بهترین شکل این زندگی رو انجام بده 

اگر تلاش کردی و نشد نا امید نشو 

اونقدر ادامه بده تا بلاخره بشه

باور من تو میتونی دختر خوب 

برات صلوات میفرستم

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



تو میتونی رفعش کن این افسردگی و خونه نشینی رو برو سراغ کنکور و شرکت کن این مهارت زبانتم توسعه بدهو خ ...

عزیزم ممنونم از انرژی خوبت🥰 اره واقعا نیاز دارم به انرژی خوب

راستش احساس میکنم برای کنکور دانشگاه حضوری رفتن دیره

کلا توخونه ام در حال دیدن سریال ترکی زندگیمو تنبلی وافسردگی تباه کرده

🤣🤣🤣🤣۶تااااااا۲۱ سالمه عفونت واژن لعنتیییییممنون ایشالا قسمت تو ازدواج و بچه و ...

ازدواج کردم یه پسرم دارم 

منم یه مدت عفونت داشتم بخاطر اب دریای شمال در دوران عادت 😶‍🌫️😑

شاید باورت نشه ولی کمی اب خوردنه بیشتر در کل روز های سال + دمنوش آویشن و پونه با عسل به طور منظم و مکرر در دوران عادت ،منو به راحتی آب خوردن درمان کرد.

بعد ازدواج هم فورا باردار شدم 

امتحانش کن با نظر پزشک البته 

امیدوارم به زودی هر ۶ تا رو بغل بگیری🥹✋🤣


شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
عزیزم ممنونم از انرژی خوبت🥰 اره واقعا نیاز دارم به انرژی خوبراستش احساس میکنم برای کنکور دانشگاه حض ...

بیخیااااال 

خواهرم ۲۶ سالگی رفت دانشگاه

یه پرس و جوی ساده کن ببین چقدر ورودی ها حتی بالای سی سال بودن

اگر به ادامه تحصیل علاقه داری بدون هییییییچ وقت دیر نیست. این شعار نیست میلیون ها نفر در حهان با سن بالا پارد دانشگاه میشن .پس این یه حقیقته

تو هم پس میتونی 

به خودت روحیه بده و دکمه ب خروج افکار منفی رو همین حالا بزن  . به احساس خوبه خودت و عزیزات مپفق رسیدنت به موفقیت فکر کن .خلاصه برای خودت یه انگیزه بسازو پاشو ادامه بده 

کافیه شروع کنی و کمی استقامت داشته باشی دیگه بعدش کار تمومه.بازم میگم تو میتونی فقط شروع کن 

به تغذیت هم توجه کن 

مولتی بخور و از معجزه ی شیر بادامه همراه با گلاب اول صبحا غافل نشو 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
بیخیااااال خواهرم ۲۶ سالگی رفت دانشگاهیه پرس و جوی ساده کن ببین چقدر ورودی ها حتی بالای سی سال بودنا ...

مرسی عزیزم🌸

ولی احساس میکنم پیام نور بهتر باشه رشته روان میخوام برم اگه خدا بخواد 

چون همکلاسیام ۱۸ ۱۹ میشن دوس ندارم

خواهرتون چه رشته ای خوندن؟

مرسی عزیزم🌸ولی احساس میکنم پیام نور بهتر باشه رشته روان میخوام برم اگه خدا بخواد چون همکلاسیام ۱۸ ۱ ...

ادبیات عرب خوند .رشتش انسانی بود .

اصلا به این موضوع سن فکر نکن خواهره من .

سن بعضی وقت ها واقعا یه عدده 

ببین دقیقا چه دانشگاهی دوست داری با انگیزه قبول شدن در اون دانشگاه شروع کن 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
مبارک باشه عروس جونی ♥️🌸خب شرایطت رو تغییر بده درس رو دوست نداری یا شرایطشو نداری؟چطوره شروع کنی یه ...

فدات شم💕

شرایطش که اره ولی علاقه به رشتم ندارم دوس دارم ی کار دیگه انجام بدم یا مثلا ارایشگری و این کارارو بیشتر دوست دارم 😕

چند سالته عزیزم؟این خیلی خوبه که خودت رو شناختی و نیاز هاتو .معنای موفقیت همین شناخت و تصمیم گیریه ن ...

هنو ۲۳ سالمه ماه بعد میرم تو۲۴ مرسی عزیزم آره سخته الانم از ۵ و۶ صبح بیدارم کارای خونه روانجام میدم نهار درس میکنم ووقت میزارم واسه همه چی اینطوری نیس ک یه نهار دست وپاکنم و ظهر پاشم وکسل خونه باید برق بزنه بنظرم  صبح بلند شی سرحال باشی ی تایمی واس خودمون بمونه بعد واسه کتاب خوندن وورزش 

هولوگرامی ام چندسال اینجابودم ولی کاربریم پرید ..خواننده خاموش بودم چندین سال.. خانواده دومم اینجاست

این تصمیم اصلیه زندگیمه اما خب در کنارش به ادامه تحصیل هم فکر میکنم

خب آره درس خوندن خوبه ولی تاکارشناسی کافیه بنظرم 

هولوگرامی ام چندسال اینجابودم ولی کاربریم پرید ..خواننده خاموش بودم چندین سال.. خانواده دومم اینجاست

ازدواج کردم یه پسرم دارم منم یه مدت عفونت داشتم بخاطر اب دریای شمال در دوران عادت 😶‍🌫️😑شاید باورت ...

🤣🤣🤣ممنون ایشالا

منم قرص میخورم پماد میزدم ولی دیگه الان نمیدونم فعلا عدتم

دمنوش و عرق پنیرک استفاده میکنم من

برا سلامتیم لطفا ی صلوات بفرستین ممنون.                        تا ابد جهان منی جان منی🩵🩵 m                                 ترک هستم ارزوی سلامتی همه رو دارم  
ن کلا میگم وجه خوبی نداره.اصلا الان اونقد سرم شلوغه درگیره مدرسم.بعدم دانشگاهم میرم همزمان. اصلا وقت ...

الهی😂

موفق باشیییین😘

 خدایا خودمو به خودت میسپارم🦋آقایون محترم سایت،لطفا در خواست دوستی ندین...🙏🏻میشه برای رسیدن به اونی که میخوام یه صلوات بفرستی؟(هروقت فرستادی بگو منم برات بفرستم♡)❤ یاربّ تنها نظرت باشد پایان رنج هایم|❥

تا همینجا هم معرکه عمل کردی گل ازدواج خانه داری و تحصیل همزمان همت قوی میخواد که ماشاالله داری . موف ...

ممنون گلم 

مهندسی کامپیوتر میخونم ولی می‌خوام دوباره کنکور بدم رشتم رو زیاد دوست ندارم 

نینی که نه فعلا اول می‌خوام تکلیف درسمو مشخص کنم و یکم اوضاعمون بهتر بشه بعد 😅

 معجزه [تُویـی] کِه میتونی با لبخندت حالمو خوب کنی(:💍♥️ متاهل👩‍❤️‍👨 

فدات شم💕شرایطش که اره ولی علاقه به رشتم ندارم دوس دارم ی کار دیگه انجام بدم یا مثلا ارایشگری و این ...

عزیزی🌸

رشتت چیه؟ دولتی ای؟

من فرش بافی رو انتخاب کردم 

کلی مهارت هست که میشه یاد گرفت جستجو کن و هر چیو که دوست داری انتخاب کن .در کل از رشتت راضیم بودی باز خوبه که یه مهارت هم یاد بگیره آدم 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
هنو ۲۳ سالمه ماه بعد میرم تو۲۴ مرسی عزیزم آره سخته الانم از ۵ و۶ صبح بیدارم کارای خونه روانجام میدم ...

عالیه.من که کیف کردم😍

من فکر میکنم ذاتا بالای ۶۰ درصد آدما قلبا دوست دارن مامانشون یا خانومشون قبل از اونا خونه باشه و غذای گرم و خونه ی تمیز داشته باشن 


شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز