خانومای زیر بیست و پنج سال بیاد گلای من

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

🤣🤣🤣ممنون ایشالامنم قرص میخورم پماد میزدم ولی دیگه الان نمیدونم فعلا عدتمدمنوش و عرق پنیرک استفاده ...

عرق پنیرک رو نمیدونم ولی پونه و اویشن معرکست 

من یادمه اون دوران یه مدت قرص و ژل استفاده میکردم راضی نبودم خیلی زود قطعشون کردم 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

17:03

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

ممنون گلم مهندسی کامپیوتر میخونم ولی می‌خوام دوباره کنکور بدم رشتم رو زیاد دوست ندارم نینی که نه فعل ...

ایشالا موفقیتت روز افزون و به زودی کارا روبراه شه نینی دار هم بشید

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

17:04

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

daryakhanom80000

عضویت: 1403/01/03

تعداد پست: 1959

ایشالا موفقیتت روز افزون و به زودی کارا روبراه شه نینی دار هم بشید

خیلی ممنونم از لطفتون 😍🌹

 معجزه [تُویـی] کِه میتونی با لبخندت حالمو خوب کنی(:💍♥️ متاهل👩‍❤️‍👨 

1403/09/05

|

17:23

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

همینهکههست_۱n

عضویت: 1403/06/21

تعداد پست: 1078

عزیزی🌸رشتت چیه؟ دولتی ای؟من فرش بافی رو انتخاب کردم کلی مهارت هست که میشه یاد گرفت جستجو کن و هر چی ...

انسانی ، اره دولتی عزیزم

من ارایشگری علاقه دارم 

اره دقیقا خوبه مهارت داشته باشی

1403/09/05

|

17:46

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هولوگرامیهولوگرامی۲۳

عضویت: 1403/08/11

تعداد پست: 1351

عالیه.من که کیف کردم😍من فکر میکنم ذاتا بالای ۶۰ درصد آدما قلبا دوست دارن مامانشون یا خانومشون قبل ا ...

انصافا منطقیش هم همینه 

هولوگرامی ام چندسال اینجابودم ولی کاربریم پرید ..خواننده خاموش بودم چندین سال.. خانواده دومم اینجاست

1403/09/05

|

18:20

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دخت_جنوبی

عضویت: 1402/03/31

تعداد پست: 2428

خواهر زن یک کرمانی الاصل هستم ✋عالی اید شما کرمانی ها میدونستید؟؟؟🥹من تهرانممامان کوچولو؟ دختر خواه ...

ای جاااان لطف داری شماااا 🥺🥺🥺🤍🤍🤍پس یه کرمانی دارین😅😂💗

خدا حفظتون کنه در کنار هم شاد باشین چقدر جالب 😃💗✨🍭

گاهی خسته از تنگُ نابلد دریاییم؛

1403/09/05

|

18:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

خیلی ممنونم از لطفتون 😍🌹

🌸🌸

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

20:09

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

انصافا منطقیش هم همینه

دقیقا 

اصالتا انسان این مدلیه کلا

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

20:10

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

ای جاااان لطف داری شماااا 🥺🥺🥺🤍🤍🤍پس یه کرمانی دارین😅😂💗خدا حفظتون کنه در کنار هم شاد باشین چق ...

فدات شم ♥️♥️

آره مردم با صفایی هستید و من عاشقشونم کلا 

جالبش اینه که مامان مون ولی ۲۵ سالگی ازدواج کرده 🤣

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

20:12

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

پری__۴۴۴

عضویت: 1401/07/19

تعداد پست: 3989

عرق پنیرک رو نمیدونم ولی پونه و اویشن معرکست من یادمه اون دوران یه مدت قرص و ژل استفاده میکردم راضی ...

اویشن چجوریه پودرشو میندازی؟

برا سلامتیم لطفا ی صلوات بفرستین ممنون.                        تا ابد جهان منی جان منی🩵🩵 m                                 ترک هستم ارزوی سلامتی همه رو دارم  

1403/09/05

|

21:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

اویشن چجوریه پودرشو میندازی؟

گیاهشو از عطاری میشه خرید پودرشم میشه

منتها پودرشو بهتره بریزیتپ لیوان ابجوش بریزی درشو بزاری مثل دمنوش بخوری 

گیاهشو میتونی یک قاشق غذاخوریشو با یه لیوان اب بجوشونی و بخوری 

قبلش با دکتر مشورت کن از نظر حساسیت خودتو چک کن 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

21:27

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

دخت_جنوبی

عضویت: 1402/03/31

تعداد پست: 2428

فدات شم ♥️♥️آره مردم با صفایی هستید و من عاشقشونم کلا جالبش اینه که مامان مون ولی ۲۵ سالگی ازدواج کر ...

سلامت باشین نظر لطفته عزیز دلم ❤️

عزیزم 😅مامانی خودش ریسک نکرده

گاهی خسته از تنگُ نابلد دریاییم؛

1403/09/05

|

21:29

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

هیچ_

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3182

سلامت باشین نظر لطفته عزیز دلم ❤️عزیزم 😅مامانی خودش ریسک نکرده

اره فداش بشم عاقله اصولا😆

مامان بچه ی داییمو تا یه سنی بزرگ میکردن .بعد که داییم محدد ازدواج کردن مامانمم بله ی خواستگاری رو دادن 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/09/05

|

21:39

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب