آی دخترای شهری

نه هیچ مشکلی

با اینکه تو دور افتاده ترین روستا ها بودن اما روشن فکر

عاشق مادر شوهرم هستم عروس و رو چشمش داره نمیزارن پسر هاشون کوچکترین بد رفتاری با عروس انجام بدن

من و یه جاری دیگم هر دو ازدواج دوم مون هست آنقدر با دید خوب نگاهمون میکنن اصلا زره ای بد رفتاری ندارن ( چیزی که راحت بگم ۹۰ درصد همین شهر نشین ها ندارن ) شوهر من حتی پسر مجرد بود با من ازدواج کرده

تو این ۱۶ سال از چشمم بدی دیدم از مادرشوهرم و خانوادش ندیدم نمیگم اختلاف سلیقه و اختلاف نظر نداریم نه اما آنقدر راضی هستم ازشون که افتخار میکنم به خانواده همسرم ( کسایی که برای اولین بار رابطه من و خواهر شوهرم و ببینن باور نمیکنن ما عروس و خواهر شوهر هستیم آنقدر که با هم خوبیم از خواهر به هم‌نزدیک تر )

آدم همیشه نمیره روستا که الان خود ما آنقدر که شهرای ایران و میگردیم روستا نمیریم شوهر من فقط براش مهمه ۵ تا ۷ روز عید بره روستا و تا سال بعد هم نره براش مهم نیست اما من برعکس شوهرم هی اسرار دارم برم چون جاهای دیدنی آنقدر هست برای گشتن که بعد ۱۶ سال زندگی هنوز یه جاهایی و نرفتیم یا تنها یه بار رفتیم و فرصت نشده دوباره بریم