بعد پدرشوهرم پوره اورده که مارم دعوت نکردن فلان نکردن ناراحت نشین منم بعد رفتنشون انداختم دور همه رو دعوت کرده بغیر من فرض کنین دختر خاله شوهرمو دعوت کردن مارو نه بعد مادرشوهرم برگشته گفته اره شمارم دعوت نکردن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
والا اونا دیگه خیلی عجیب غریبن داداشش عروسی دعوت نکرد
نه،حتی خواستگاری وعقدش نمیدونستیم،یهو مثلا شنیدیم عقدش بوده،یا عروسیش بوده،جالبه تک داداشم هست بعد۷تا دختر،بعد بخاطر کل کل های بچگانه دوران مجردیشون تو هیچیش برادرش ادم حساب نکرد،منم به همسر گفتم مهم تباشه برات،هرموقع تیست برو به خانوادت سر بزن،کلا هم فک کن وجود خارجی نداره