2777
2789
عنوان

در جلسه‌ی خواستگاری چی بگیم (آموزش)

| مشاهده متن کامل بحث + 4113 بازدید | 356 پست

اشتغال (سختی و انتخاب شغل 3)

  • با مردی ازدواج کردم که هیچوقت نیست تو جشن شیفته. تو عزا شیفته. تو حاملگی شیفته. وقتیم هست خستست و ذهنش پیش اتفاقایی که تو محیط کارش افتاده
  • 20 روز ماموریت هست و 10 روز خونمون هست. تمام شب هایی که نیست من گریه میکنم.
  • شوهرم کارش طوریه که باید همیشه حواسش به گوشیش باشه چون آنکاله و بهش زنگ میزنن. وسط ناهار یکساعت میره که با تلفن حرف بزنه. وسط رابطه گوشیش زنگ میخوره و میره. از این زندگی بدم میاد.
  • شوهرم پزشکه و برای تخصص جراحی زیبایی گرایش پیکر تراشی رو انتخاب کرده. نمیخوام اصلا بدن عریان خانم ها ببینه. دارم ازش جدا میشم.
  • سر شغلش دعوا داریم. اول رفت سراغ بورس بعد کاراهای هرمی. الانم توی فارکس هست. وقتی خواست بره بورس، خونه مون رو فروخت. الان نه خونه داریم، نه پول
  • تمامی همکاران شوهرم، زن هستند و من نمیخوام که اونجا کار کنه.
  • تمام حسرتم شده زندگی اون دوستام که همسرشون یه شغل مردونه داره و از صبح تا شب با یه عده مرد سر و کله میزنن و در اکثر مواقع تنها زنی که باهاش قدم میزنه، باهاش صبحانه میخوره، باهاش صحبت میکنه و میگه و میخنده زن خودشه
  • از وقتی فهمیدم میخواد کافه بزنه جیگرم داره آتیش میگیره محل رفت و امد یه عالمه دختره
  • رفت سراغ کار های هرمی یا ماشین فروخت و رفت فارکس. پولی ندیدیم الانم میره کوروش کار میکنه همش میگه کارش سخته خسته شدم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اشتغال (سختی و انتخاب شغل 4)

  • شوهر من خیلی کار میکنه و دو شغل تا داره، حتی روزای تعطیل هم میره سر کار یا حتی ممکنه نصف شب دستگاهشون خراب بشه بره سرکار. امروز هر دوتا شغلش تعطیل بود، گفت بریم بیرون، بگردیم. دخترم و من خیلی خوشحال بودیم، لباسامون پوشیدیم که بریم، صاحب کارش زنگ زد و گفت باید بیای همین الان کارخونه. من خیلی ناراحت شدم. گفتم اخه این شغل به چه درد میخوره
  • با شوهرم دعوام شد، مشغله کاری زیاد داره و کل تایم اومدنش به خونه و خوابیدنش نیم ساعت طول میکشه. دریغ از یک کلمه حرف زدن. شام خورد که بخوابه، بغضم ترکید و گفتم چته تا کی قراره اینجوری زندگی کنیم تو بیست و چهار ساعت ازت فقط نیم ساعت زمان میخام برای خودم این حق منه. گفت از تو بی درک‌تر ندیدم تا میام خونه همش غر میزنی روز خوشم بیرونه. میگه تو خونه بابات نون خشک پیدا نمیکردی بخوری الان واسه من آدم شدی؟
  • من صاحب یک شرکتم. زنم نمیذاره زن استخدام کنم. ورشکست شدم. زنها با حقوق کمتر برات کار میکنن و از اون مهم تر بهتر برات کار میکنن.
  • من پزشک هستم و شوهرم میگه نباید زنها رو معاینه کنی. آنکال هستم و از اینکه گوشیم مدام زنگ میخوره و باید برم بیمارستان شکایت دارد.
  • من پرستارم و شوهرم مدام اعتراض داره چرا شب میری سرکار، چرا عصر میری. چرا روز عید خونه نبودی و سرکار بودی. درک نمیکنه که شیفت بندی قانون داره
  • کارش فروشندگیه و از ساعت 10 صبح تا 11 شب سرکاره. برام وقت نمیذاره حتی روزهای تعطیل هم سر کاره. عید فطر همه ی خونواده دور هم جمع میشن ولی شوهر من سرکاره و به من میگه خودت تنها برو. اطرافیان رو میبینم که با شوهراشونن دلم میگیره.
  • شوهر من یه جایی شاغله که درآمدش خوبه ولی محیطش آلوده اس. شغل منم تو محیط آلوده ی بیمارستانه ولی نه شوهرم براش مهمه نه خانوادش. خانواده شوهرم به پشتوانه اینکه من کمک خرجم، همش به شوهرم میگن استعفا بده. برو سراغ کار سبک. شوهر منم نگاه میکنه به دهن پدر و مادرش ببینه چی میگن همون کار رو کنه. برای همین میخواد استعفا بده. من واقعا مرز دیوونه شدنم. شوهرم استعفا بده فرداش درخواست طلاق میدم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و *کاملاً رایگان* با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید .

اشتغال (روحیات سرکار)

  • دوست ندارم وقتی از سرکار میام کسی باهام حرف بزنه و اگه بعد از اینکه از سرکار میام کسی باهام حرف بزنه، عصبانی میشم.
  • از شب‌کاری برگشتم، میخوام بخوابم میگه بریم بیرون. میگم میخوام بخوابم. میگه تو اگه من رو دوست داشتی الان باهام میومدی بیرون شب میخوابیدی
  • شوهرم هیچ وقت نفهمید که بعد از شبکاری خسته هستم و میخوام بخوابم و مهمون دعوت نکن
  • نزدیکای غروب از خواب بیدارش کردم بهش گفتم بیا بریم خونه خواهرم خیلی وقته نرفتیم. گفت تو درک نمیکنی من خستم از سرکار اومدم.
  • من شاغلم پنجشنبه و جمعه تعطیلم شدید دوست دارم خونه باشم. شوهرم گله میکنه که چرا خونه فامیلشون نمیرم
  • شوهر من وقتی از سرکار میاد خونه، سه الی چهار ساعت میخوابه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اشتغال (نمونه مصاحبه صحیح)

در موارد بالا میتوانستند در زمان خواستگاری به طور مفصل توضیح دهند که چه اهدافی از شغل و چه انتظاراتی از شغل همسرشان دارند و چقدر برای رسیدن به آن هدف و برآورده شدن آن انتظارات، اصرار دارند.

  • پسر میگفت: من دوست ندارم زنم کار کنه و حتما مانع کار کردن او خواهم شد و اگر بخواهد ادامه دهد خرجش را نمیدهم. من نمیخواهم که بچه هام را پرستار بزرگ کند و باید حتما مادرشان آنها را تربیت کند.
  • پسر میگفت: من فقط کارمندی را دوست دارم. بقیه شغل ها را برای درآمدزایی انتخاب نمیکنم حتی اگه پول توی حسابم نباشد و انتظار دارم زنم مخارجش را کم کند. کمتر بخورد و کمتر بپوشد و حتی اگر شرایط کار برایش مهیا بود کار کند و به من فشاری نیاورد که برو دنبال کار
  • دختر میگفت: من باید حتما سرکار بروم وخیلی برایم اهمیت دارد و اگر همسرم مانع من شود حتما از او جدا میشوم.
  • دختر میگفت: شغل را فقط برای مجردی میخواهم و در دوران تاهل و مخصوصا بچه دار شدن شغلم را ترک میکنم و اگر شوهرم مانع من شود از زندگی و شوهرم سرد میشوم و حتی از او به تنفر میرسم.
  • پسر میگفت: من شغلم شیفت داره. یه روز باید عصر برم، یه روز شب برم. یه روز عصر برم. ممکنه که مهمونی دعوت بشیم و من نتونم بیام. عروسی باشه و من نتونم بیام. شب بچه مریض باشه و من سرکار باشم و نتونم او را دکتر ببرم. شما میتونید این شرایط را تحمل کنید؟ من قصد تغییر شغل رو ندارم.
  • پسر میگفت: خانم من شغلم جوریه که باید همیشه حواسم به گوشیم باشه. ممکنه داریم ناهار میخوریم من باید حتما گوشیم رو جواب بدم. من حتی توی حموم هم باید گوشی ببرم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

امکان مالی زن 1

اگر زن یک امکان مالی داره حالا چه ارث باشه، چه شغل باشه، چه پس انداز باشه باید توضیح بده که برنامه اش برای آن امکان مالی چیه و اینکه میخوا اون رو برای تامین مخارج زندگی به کار ببره یا نه

  • پرستارم یه ساله ازدواج کردم. شوهرم همه ی حقوقش رو قسط بسته. درآمد من یا توی خونه خرج میشه یا تو قسطا کمکش میکنم. دارم خرجش رو میدم تا اون پولاش رو جمع کنه تا خونه و ماشین بخره. همه چیز هم به نام خودشه
  • کافیه از پول خودم یه تیکه کوچیک طلا بخرم باسنش تا ناکجا میسوزه. اگه قبل خرید بهش بگی یا نظر بخوای بطور مسخره ای مخالفت میکنه و میگه تو زندگی خرجش کن اگه بعدش بفهمه میره تو قیافه
  • شوهرم میگه اگر سرکار رفتنت نفعی برای زندگیمون داشت خوبه. اگر نفعی نداشت و فقط به خاطر خودت رفتی باید ولش کنی. بهش میگم چطوری سر کار رفتنم برای زندگیمون نفع داره؟ میگه در شرایطی که پولات رو بدی به من و منم پولام رو بذارم روش که خونه بسازم. در غیر اینصورت  این نفع شخصیته و در جهت زندگیت نیست.
  • من زمانی که مجرد بودم بابام واسم طلا خریده بود و شوهرم الان طلاها رو میخواد منم بهش گفتم طلایی که خودت گرفتی میفروشم ولی طلایی که از مجردی داشتم نمیدم. شوهرم باهام قهر کرده که چرا همه طلاهام نمیدم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

امکان مالی زن 2

  • از وقتی عقد کردیم، شوهرم میگه حقوقت رو بده دست من. منم به حقوقم نیاز دارم و میخوام جهیزیه بخرم. شوهرم میگه خونواده ت بخرن
  • شوهرم میگه پول من برای خرج خونه باشه ولی پول خودش باشه برای پس انداز ماشین و خرید زمین. حاضر به خرید مواد غذایی برای خونه نیست و میگه خودت بخر
  • شوهرم برای کارش از من چک میخواد، وضع مالی مناسبی داره و میتونه چک رو پاس کنه چون چکش تموم شده تا دوباره بتونه بگیره. یکماه و نیم طول می‌کشه. برای همین میگه تو چک بده لازم دارم. منم گفتم نه. حالا میگه تو به من اعتماد نداری و...
  • با شوهرم سر اینکه طلاهام رو برای تعویض ماشینمون نمیدم دعوام شد. از مادرشوهرم خواستم که پسرش رو نصیحت کنه، برعکس طرف اون رو گرفت و به من گفت که زن زندگی نیستم. قهر کردم رفتم خونه مامانم. شوهرم رو الکی تهدید کردم که طلاق میگیرم. شوهرم زودتر از من اظهار نامه فرستاد در خونه‌مون که چندوقته بدون اجازه شوهر خونه رو ترک کردم. از این کارش واقعا دلم شکست. با پدرشوهرم توی یک ساختمونیم. منم رفتم طلاهام رو مخفیانه از خونه خودم بردارم که مامانش صدام رو شنید و اومد طبقه ما گفت نمیذارم دزدی کنی و فلان و گفت که ببر طلاهات رو بفروش بده تا قرضای بابات صاف شه. درحالی که بابای من تازه فوت شده بود این حرف رو بهم زد.
  • قبلا حدود ۷۰ درصد طلاهام رو بهش دادم حالا میخواد ماشینش رو عوض کنه، میگه باقی طلاهات رو بده. منم در حدی دارم که آبروم نره؛ یعنی خیلی کمه. ازش دلگیر شدم بهش گفتم خجالت بکش مثلا داری به سر و وضع زنت میرسی؟ چشمت رو دوختی به این دو تیکه طلاااا. قبلا طلا دادم یه جوری رفتار میکنه، انگار بدهکار نیست بهم و من باااید طلام رو میدادم. میگه خودم خریده بودم برات دیگه!!!! طلای عروسیم بود.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

امکان مالی زن 3

  • ما یه زمین داشتیم بنام من بود که فروختیم و نصفش رو شوهرم برداشت برای هزینه ویزاش و مهاجرت کرد تا بعدا من رو ببره. زمین رو اقساطی فروختیم و حالا یک دوم پول اومد دستم و بهش گفتم باهاش میرم طلا بخرم. از وقتی خریدم مدام ازم فاکتور میخواد و عکس فیش واریزی. تهشم میگه تو داری به من دروغ میگی پول و کم و زیاد کردی. بهش گفتم من دارم بهت لطف میکنم که عکس میدم تا اعتماد تو رو جلب کنم ولی این پول برای خودم بوده و دوست داشتم باهاش طلا بخرم. کلی فحاشی پشت تلفن بهم کرد. بعدم زنگ مامانم زده که من هنوز نمردم و شما بهش یاد دادین که بگه به تو ربطی نداره و پول خودمه و من هنوز شوهرشم. چرا به من میگه پول خودمه و از این در واقع شاکیه که چرا رفتم طلا ۱۰ تومن بیشتر از چیزی که قرار بوده بخرم و از خرجی خودم کم کردم
  • معلمم. شوهرم هیچ کدوم از هزینه های منو نمیده. تمام هزینه های درمانی و ارایشی و پوشاکم رو از جیب خودم میدم و به عهده ی خودم هست
  • ارث خوبی از مادرم بهم رسیده، میخوام به نامش یه مکانی رو توی بیماستان بسازم و اهدا کنم. شوهرم مخالفت میکنه و میگه این پول باید بیاد توی زندگی نه اینکه صرف کار خیر بشه.
  • پدرم دو ساله فوت شده و مادرم زنده هست و یه خواهر مجرد دارم. شوهرم میگه یا ارثت رو بگیر یا من از این زندگی میرم
  • من شاغلم و ماشین با قسط و وام خریدم. الان خیلی راضی ام اما چون قسط و وام میدم پولی برام نمیمونه. نهایت ماهی ۱ تومن دستم رو بگیره. این مدت ازش بیشتر خرجی میخوام شوهرم هی میگه کار نکنی به صرفه تره، میگم خب پول ماشین و بیمه میدم، میگه به من چه مگه برای من خریدی، مگه من سوار میشم. میگم خب اینم توی زندگی توعه، میگه نه خودت سوار میشی به من ربطی نداره

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

امکان مالی زن 4

  • ما یه زمین داشتیم بنام من بود که فروختیم و نصفش رو شوهرم برداشت برای هزینه ویزاش و مهاجرت کرد تا بعدا من رو ببره. زمین رو اقساطی فروختیم و حالا یک دوم پول اومد دستم و بهش گفتم باهاش میرم طلا بخرم. از وقتی خریدم مدام ازم فاکتور میخواد و عکس فیش واریزی. تهشم میگه تو داری به من دروغ میگی پول و کم و زیاد کردی. بهش گفتم من دارم بهت لطف میکنم که عکس میدم تا اعتماد تو رو جلب کنم ولی این پول برای خودم بوده و دوست داشتم باهاش طلا بخرم. کلی فحاشی پشت تلفن بهم کرد. بعدم زنگ مامانم زده که من هنوز نمردم و شما بهش یاد دادین که بگه به تو ربطی نداره و پول خودمه و من هنوز شوهرشم. چرا به من میگه پول خودمه و از این در واقع شاکیه که چرا رفتم طلا ۱۰ تومن بیشتر از چیزی که قرار بوده بخرم و از خرجی خودم کم کردم
  • معلمم. شوهرم هیچ کدوم از هزینه های منو نمیده. تمام هزینه های درمانی و ارایشی و پوشاکم رو از جیب خودم میدم و به عهده ی خودم هست
  • ارث خوبی از مادرم بهم رسیده، میخوام به نامش یه مکانی رو توی بیماستان بسازم و اهدا کنم. شوهرم مخالفت میکنه و میگه این پول باید بیاد توی زندگی نه اینکه صرف کار خیر بشه.
  • پدرم دو ساله فوت شده و مادرم زنده هست و یه خواهر مجرد دارم. شوهرم میگه یا ارثت رو بگیر یا من از این زندگی میرم
  • من شاغلم و ماشین با قسط و وام خریدم. الان خیلی راضی ام اما چون قسط و وام میدم پولی برام نمیمونه. نهایت ماهی ۱ تومن دستم رو بگیره. این مدت ازش بیشتر خرجی میخوام شوهرم هی میگه کار نکنی به صرفه تره، میگم خب پول ماشین و بیمه میدم، میگه به من چه مگه برای من خریدی، مگه من سوار میشم. میگم خب اینم توی زندگی توعه، میگه نه خودت سوار میشی به من ربطی نداره
  • من یه زن شاغلم، پول رو میارم توی خونه ولی حق ندارم نظر بدم چطوری خرج بشه و خرج چی بشه

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

امکان مالی زن 4

  • من از پولی که درامد خودمه، هیچی نخرم نه برای خودم نه برای خونوادم ولی خیلی استقبال میکنه که خودش استفاده کنه و به خونوادش کمک کنه ولی یه چیز کوچیک بخوام برای خودم بخرم، مدام میگه چقدر زشته ال بله یا برای خونوادم یه چیزی میگیرم از پول خودم مدام میگه پولش رو بدن
  • یه وامی به من تعلق میگیره. با سابقه ای که از همسرم میشناسم، وام رو برمیداره و یه چیزی میخره و به نام خودشم میزنه و بحثم که بشه میگه اصلا مال خودمه و منکر میشه پولش از من بوده. بهش گفتم حساب نکن روش میخام طلا بخرم. نیم ساعت توهین کرده ک مغزت کوچیکه عقب افتاده ای برو پول رو حروم کن. چقدر من دیگه بدبختم ک هاختیار هیچیم رو ندارم فقط یه نیروی کارم که پول بیارم.
  • شوهرم میگه النگوت رو بفروش ماشین بخریم، بعد عید برات میخرم. وقتی گفتم نمیدم، گفت تو پشتم نیستی و دیگه طلا نمیبینی، باهات حرف نمیزنم، محلت نمیزارم از این به بعد میدونم باهات چکار کنم.
  •  خیلی این رو مخمه که هرموقع از شوهرم ‌پول میخوام میگه مگه حقوقت رو تموم کردی
  • ما دوتامونم معلمیم و از وقتی ازدواج کردم که یک ماه هم نمیشه میگه کارت حقوقت کجاس بیارش تا با هم پیشرفت کنیم من تو رو گرفتم تا با هم پیشرفت کنیم
  • من شاغلم. شوهرم نسبت به تهیه درخواستهای من به سر باز میزنند و دایما میگویند از پولهای خودت خرج کن
  • مادر شوهرم وقتی به شوهرم میگه طلاهای زنت رو بفروش این رو بخر! طلاهای زنت رو بفروش اون رو بخر! بهش گفتم تو تا من طلاهام رو نفروشم خیالت راحت نمیشه. با اینکه بیشتر طلاهام رو براش فروختم ک بتونه ماشین باربری بگیره تا کار کنه اما هنوزم مامانش امشب میگفت اون سرویس باقی مونده زنت رو بفروش ماشین سواریت رو عوض کن
  • سه روزه که پدرم فوت شده، شوهرم میگه باید پول ارثیت رو بدی که ماشینم رو عوض کنم وگرنه باید برگردی خونه بابات طلاقت میدم. بهش میگم مادرم هنوز زنده است، چطوری روت میشه همچین حرفی بزنی
  • پدرشوهرم از سهم ارثش یه خونه به شوهرم داده. شوهرمم گفته که ارث نمیخوام برا خواهرامه. همه برادراش ارثشون رو خواستن جز شوهر احمق من.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

فرزند آوری 1

بچه میخوام یا نه/ چه زمانی بچه دار بشم و چقدر با ازدواج فاصله داشته باشه/ چه تعداد بچه میخوام داشته باشم/ فاصله سنی بچه ها چقدر باشه/ دوست دارم که فرزندانم دختر باشن یا پسر و اهمیت و تاثیرش در زندگی من چقدره؟ نام فرزندان رو چه کسی انتخاب میکنه/ نگه داری از فرزند بر عهده ی کیه/ اگه بچه دار نشیم درمان میکنیم یا فرزندی رو به سرپرستی قبول میکنیم/ اگه بچه دار نشیم جدا میشیم یا مرد همسر دوم انتخاب میکنه یا بدون فرزند میمونیم/ باورهامون درباره سقط چیه

  • همسرم راضی به بچه دار شدن نمیشه و میگه من بچه نمیخوام
  • شوهرم میگه من کار کنم برا تو؟ میگه از من بچه نخواه. خرج بچه نمیتونم بدم. فقط در صورتی بچه میخوام که خرجش رو خودت دراری.
  • من رو گذاشته خونه مامانم. میگه اگه بچه نمیخوای دیگه برنگرد راهمون جدا بشه
  • تازه یکساله عروسی کردیم من ۲۴سالمه اون ۳۰ من دوس ندارم انقد زود حامله بشم اما شوهرم اصرار میکنه.
  • دلم میخواست بچه دار شم، شوهرم بهم گفت تو میخوای جا پات رو سفت کنی، به خاطر همون بچه میاری. تا یکسال نذاشت اقدام کنیم.
  • شوهرم گیر داده بود تا قبل از عید برای بچه دوم اقدام کنیم. من گفتم نمیتونم. کشش ندارم، بچه کوچیکه. به شدت عصبانی شد گفت زیادی بهت رو دادم مگه دست تو هست. من گفتم پس دست کیه؟ اینو که گفتم زد تو دهنم
  • پسرم ۱۰ سالشه. شوهرم بازم بچه میخواد همش میگه تو داری به این بچه ظلم میکنی. اینقدرخواهر برادر دوست داره. منم اگر بخوام بچه دار بشم باید کارم رو تعطیل کنم بشینم خونه
  • من یه دونه بچه میخوام و دیگر نمیخوام زایمان کنم ولی شوهرم اصرار داره که بچه دار شیم
  • یه بچه دارم و الان دومی رو باردارم که شوهرم اصرار داره که سقط کنم
  • وقتی شوهرم فهمید جنسیت بچه مون دختر هست بهم گفت که سقط کنم.
  • بچه اولمون دختر شد اولی بود زیاد چیزی نگفت. دومی رو خیلی امید داشت گفتم بریم ای وی اف گفت تو کار خدا دست نبریم. گفتم رژیم حتمی نیست. دومی هم دختر شد. دو هفته دیگه زایمان میکنم. از ۴ ماهگی که جنسیت را فهمیده بد شده دائم میگه دوست دارم غیر از تو یبار با یکی دیگه هم باشم.
  • 20 سال ازدواج کردیم و دو تا بچه دارم شوهرم سر اینکه نذاشتم مادر شوهرم اسم بچه رو بگیره با من و بچم بد شد هنوز هم با وجود اینکه اسم بچه دوم رو مادر شوهره گرفت با دومی خوبه ولی هنوز با اولی بده و نمیسازه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

فرزند آوری 2

  • شوهرم گیر داده فقط اسم مذهبی باید روی بچه بذاریم. بهش میگم اسمهایی مثل مهدیه، ملیکا، فائزه و حسنا هم مذهبیه هم امروزی. میگه حالت تهوع گرفتم از این اسمها. اسمهایی مثل خدیجه و آمنه قشنگن پسر هم شد یا حیدر یا جعفر!!!
  • بچم هفت ماهشه. نمیدونم چرا شوهرم بدش میاد بابام نزدیکش شه یا بغلش کنه سریع بم اشاره میده ازش بگیرش. بابام گناه داره خیلی دوسش داره
  • دوست داشتم بچه‌م که به دنیا اومد یه اقای اروم و خوب درگوشش اذان بگه چون میگن باید فرد ارام و مومنی باشه. مادرشوهر از خدا بی خبر بدون اجازه برداشته درگوش بچه‌م اذان اقامه گفته. مادرشوهرمنم یه فرد مومن نمایی هست ک هزاران بار ازدست ظلم هاش زبون نیش دارش گریه کردم نمیدونین چقدر عذابم داد
  • من مادرم نازایی داشته (چسبندگی لوله) بعد 15 سال بچه دار شده و فقط من رو داره، تک فرزندم، شوهرم دیشب میگفت اگه بچه‌دار نشی، زن میگیرم.
  • بچه دار نمیشیم و شوهرم قبول نمیکنه که از بهزیستی فرزندی رو به فرزندخوندگی قبول کنیم.
  • یه دختر به دنیا اوردم و بعدش کیست تخمدان گرفتم و تخمدانم رو عمل کردم. الان چندین ساله اقدام هستم و بچه دار نمیشم. شوهرم تهدیدم میکنه که تو عیب داری و بچه دار نمیشی؛ مثلا یه بار حوصله نداشتم که برم نونوایی، شوهرم گفت میخوای یه زن بیارم هم بره نونوایی، هم برام بچه بیاره.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اسکان 1

تصمیم یا عدم تصمیم درباره اسکان در کنار والدین مرد یا زن/ اسکان در شهر بومی یا غیر بومی/ تغییر اسکان از شهر به روستا/ تغیر اسکان از محل زندگی خانواده مرد به محل زندگی خانواده زن

در این خصوص علاوه بر دختر و پسر، معمولا خانواده ها هم صاحب نظرند. غفلت از گفت و گو درباره این موضوع گاهی اوقات سبب جدایی زوج شده است

نمونه هایی مانند:

  • یا همراه من میایی یا جدا شو.
  • من کنار خونواده ت نمیام حتی اگه قرار باشه این زندگی رو تمام کنم.
  • میخواد محله ای که خونواده ش هستن، خونه بگیره.
  • باید با خوانواده من زندگی کنی. نمیتونم پدرمادرم و تنها بزارم
  • شهر خودم را ترک نمیکنم.
  • 8 روز دیگه عروسیمه اما هیچ ذوقی نداریم تا آخرهفته خونمون آماده نمی‌شه. میگه برای خواب بریم خونه اونا. همین دعوای امروزمون شد.
  • میخواد بره عسلویه کار کنه و به منم میگه باهام بیا
  • شوهرم توقع داره پدر من خونه بده ما بریم اونجا زندگی کنیم. چرا؟ چون من گفتم بالای خونه مادرت اینا نمیام جای دیگه اجاره کن مستقل باشیم. اومده در لفافه میگه باباتون اون خونه‌شون رو نمیخواد بده خودمون زندگی کنیم. اینجوری دیگه دغدغه جابجایی اثاث ندارین خودتون هم راحت ترین! حتی میگه بگو جای اینکه دیوارا رو رنگ کنن کاغذ دیواری کنن.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اسکان 2

  • شوهرم پسر اخریه. چهار داداش از خود بزرگ تر داره ک خونه زندگیشون جدا از مادر شوهره. اینجا رسم اینه یکی از پسرا رو پیش پدر و مادر نگه میدارن که مواظبشون باشن وکارهاشون رو انجام بدن. بهش میگن پسر سرخونه و خونه ای توشن پدر مادر به اون فرزندی میرسه که پیششون مونده و داداشاش، شوهرم رو سر خونه نگه داشتن. بعد از چند سال پدر شوهر و مادرشوهر به ما میگفتن مفت خور و چندین بار از خونه بیرونمون کردن اومدیم یه شهر دیگه. الان موقتی یه شهر دوریم. شوهرم میگه ما بازم میریم سرخونه. میگم بیرونمون کردن چی چی بری سر خونه. میگه اونش به خودم مربوطه پدر و مادر منه. میگه من اون خونه رو از نو ساختم و گشنگی کشیدم که به برادرام برسه مگه خرم. میگه عید که رفتیم برای همیشه میریم اونجا. میگم من دیگه نمیام پیششون. میگه نیایی هم مهم نیست. منظورش اینه برو طلاق بگیر. بچه دارم. مادرشوهرم همش تیکه میندازه نمیذاره خانوادم بیاد خونه فحشم میده.. خیلی مشکل دارم نمیخوام برم اونجا
  • ما از اول ازدواج طبقه بالای خونه بابام زندگی کردیم. البته به اصرار مامانم که خیلی به من وابسته‌س و حتما می خواد باهاش تو یه ساختمون باشیم. جدیدا تصمیم گرفتم پول اجارش رو به بابام بدیم تا حداقل از لحاظ مالی استقلال داشته باشیم. اما شوهرم میگه مشکلی بابت پول دادن نداره ولی اگه بخوام پول اجاره بدم میرم تو یه خونه ای که به سلیقه خودم باشه و توش کاملا مستقل باشم
  • میتونه در شهری دیگه موقعیت شغلی بهتری داشته باشه ولی چون وابسته‌‌ی خونواده‌ش هست نمیتونه.
  • بنده برای تحصیل به شهر قم رفتم و اقامت پیدا کردم با دلتنگی های شدید و مداوم همسرم برای خانواده اش چه کنم؟
  • پدرشوهرم مرده و شوهرم من رو تحت فشار گذاشته که باید بریم توی یک ساختمون و با هم زندگی کنیم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

اسکان 3

  • من و شوهرم توی یک شهر دیگه زندگی میکنیم. کار شوهرم جوریه که 20 روز میره ماموریت و 10 روز سرکار نیست و اف هست. از من انتظار داره که 10 روز رو بریم خونه ی مادرشوهرم بمونیم. هر ماه ما سر این موضوع جنگ داریم.
  • دوساله که عروسی گرفتیم. شوهرم سربازه. به من میگه اول هفته تا چهارشنبه برو خونه ی بابات و آخر هفته ها میاد من رو میبره خونه ی مادرش. صدای خونواده م دراومده که چرا یه خونه نمیگیره
  • شوهرم من رو برده توی یک خونه ی قدیمی که دستشوییش بیرونه تا میرم میام یخ میزنم. هر چی به شوهرم میگم براش اهمیت نداره.
  • مدتیه عقد کردم و خانواده همسرم همون اول گفتن که پسرمون خونه داره. بعد که دیدیم یه خونه منهای ۶۰ کوچیک داشت که مناسب دانشجوعه و بعد گفتن اینجارو میفروشیم (خونه خودشون و خونه منهای ۶۰ رو) و دوتا خونه میخریم. الان زدن زیر حرفشون و میگن برید اجاره نشینی و پدر منم مخالف صد درصده چون دروغ گفتن.
  • شوهرم میخواد خونه اجاره کنه و پول زیادی نداره، منم نمیتونم برم یه جای بی کلاس زندگی کنم.
  • زمانیم که شوهرم رو معرفی کردن گفتن از خودش خونه داره. به حساب این رفتم دیدنش برام مهم بود، نرم مستاجری حتی شده ۴۰ متر.
  • برای خونه گرفتن، من دارم تو دیوار آگهی ها رو چک میکنم. شماره در میارم. لیست میکنم. آقا حتی زنگ هم نمیزنه. روزی یه دونه بازدید میریم به اصرار من جونش در میاد.
  • اومدیم شهرشون خونه گرفتیم. مثل روستاست. یه پارک نداره. یه رستوران نداره.
  • خونمون طبقه بالا خونه ی پدر شوهرم هست ولی همش پایینیم. هنوز یه بار خونه خودم غذا درست نکردم که دونفری غذا بخوریم. همین که از خواب پا میشیم، باید بدوییم بریم پایین غذا درست کنم. واسه ناهار و اینم بگم خرجمون همش با پدر شوهرمه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید

مشکلات زندگی در یک ساختمون 1

  • با پدرشوهرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم. خیلی سخته و اذیت میشم؛ مثلا خانواده ام میان خونه‌مون، خانواده همسرم هم میان. خانواده ام راحت نیستن. شوهرم هم درک نمیکنه. خودم دوست دارم خانواده ام وقتی میان تنها باشیم.
  • مادرشوهرم میخواد یه شب شام بیاد خونمون. برادرشوهرم طبقه بالامون هستن. من نمیخوام جاریم رو دعوت کنم. مادرشوهرم پیله میکنه دعوتشون کن. گیر میده شدید. نمیخوام دعوت کنم چیکارکنم؟
  • شوهرم خیلی رو میده به مامانش و مامانشم مدام به بهانه های مختلف میاد بالا. همش میخواد یا ما بریم خونشون یا اون بیاد بالا. عصبیم میکنه. یه خونه دو طبقس که راهش یکی هست. هرکی زنگ بالا رو میزنه و من در رو باز میکنم، در سالنش رو باز میکنه میاد دم در ببینه کیه. من خیلی عصبی میشم ولی به روش نمیارم
  • با برادرشوهرم یه ساختمونیم. برق خراب میشه میگه از وقتی اینا اومدن اینجوری شد. پول اب زیاد اومد میگه اینا ماشین میشورن. حالا ماشین هر دو سه ماه یکبار میشوریم و برادرشوهرم یک روز در میون میشوره. میگه اینا عصبی ان، حالا ما کاری به کار کسی و سروصدا نداریم. بدترین سروصدا هم اینا دارن. امشب برقکار اوردیم ببینیم چرا انقدرپول برق مون زیاد میاد، دیدم با زنش رفتن پایین پیش برقکار به برقکار میگه از وقتی شما دستکاری کردین، اینحوری شد ما چهل ساله اینجاییم مشکلی نداریم. با شوهرمم با داد بیداد حرف میزد که مشکل از بخاری برقیته.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید.

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792