2777
2789
عنوان

در جلسه‌ی خواستگاری چی بگیم (آموزش)

| مشاهده متن کامل بحث + 5769 بازدید | 356 پست

اعمال محدودیت (بیرون رفتن)

  • در رو قفل میکرد نمیگذاشت برم بیرون. تو شهر غربت خورد شدم تکه تکه شدم خدا لعنتش کنه. کلید رو ازم میگیره
  • شوهرم همش میگه بمون خونه و مراقب خونه باش. انگار دزد نشسته دم در ببینه توی خونه من چه خبره. مگه من نگهبانم یعنی چی آخه! هر چیزی حدی داره. همش اذیتم می‌کنه. هر بار یه جور اذیتم می‌کنه. هر بار یه چیزی واسه عذاب دادن من داره. خونه خانوادم نزدیکه میگه حتی نرو اونجا! بمون مراقب خونه باش. بالاخره منم خانواده دارم میخوام بهشون سر بزنم. بدم میاد همش خونه باشم. از بس در و دیوار رو نگاه کردم، خسته شدم.
  • گفت بعد عروسی کل خرج خونه تو یه کارته. گفتم خوب اگر پیش هم نبودیم و من خواستم برم یه چیزی بگیرم چی؟ گفت یعنی میخوای بعد عروسی تنها بری بیرون؟ تنها بری خرید؟ اگر موقع برگشت از باشگاه حتی آب معدنی خواستی نباید بری سوپر مارکت من از کجا بدونم چه عوضی پشت دخل نشسته! هرچی خواستی میگی میارم برات
  • هر جا برم باید قبلش باهاش هماهنگ کنم و موقع رفتن زنگ بزنم. خیلی جاها هم نمیذاره برم.
  • امروز بهش گفتم میبریم ارایشگاه؟ بعدم لباس بگیریم. گفت نه وقت ندارم گفتم باشه. گفت با خواهرم برو گفتم نه خودم برم. گفت نه. واقعا حس زندانی بودن بهم دست میده. گفت این افسارت برو هر جا میخوای گفتم مگه خرم! گفت اره پاشو برو هر ولو گردی میخوای کنی بکن
  • برادرم مریض شد و بردن که عمل کنن. من موندم همراهش. به نامزدم گفتم میمونم همراهش اولش گفت باشه. بعد نیم ساعت گفت چرا موندی! برو و نمون اونجا. من گفتم راه دوره نمیتونم دیگه برگردم. شروع کرد به گیر دادن که اونجا چادر بپوش! مانتو چی پوشیدی! با بقیه خوش و بش نکن! موهات بیرون نباشن! مگه نگفتم نمون و فحشم داد
  • وقتی شب میره سرکاره، نمیذاره برم خونه ی بابام. نه میذاره تنها باشم. امشب خواهرشوهرم رو فرستاده کنارم. بعد از ظهر خواهرش اومد. همون اولم که وارد شد با منت و.. گفت خیلی کار داشتم ولی داداشم گفت حتما باید بیام پیشتون. خیلی مسخره هست همیشه بهم شک داره.
  • در طول روز اجازه نمیده که من و دخترم بریم بیرون. وقت باید با خودش بریم. دیروز به خاطر کارش رفت یه شهر دیگه خودش رفت نگاه کرد ببینه توی خونه چی دیگه نداریم همه رو رفته خریده و به من میگه سفارش نکنم دیگه که از خونه نری بیرون. متنفرم از این اسارت
  • از وقتی ازدواج کردم تبدیل شدم به یه دختر تو سری خور بدبخت که باید تا در دسشوییم میره منتظر اجازه شوهرش باشه. اولا اینطور نبود از وقتی اومدم تو خونه خودم روی عنش رو نشون داده. کارم ب جایی رسیده ک حتی خونه بابام ک یه کوچه پایین تر از منه هم نمیتونم برم. با خواهرم بیرون نمیتونم برم. هرجا میخوام برم میگه خودم‌ میبرمت. اومدنشم حرص درآره. یه ساعت باید وایسم اقا دوش بگیره اماده شه. الان یه هفته س  اومدم تو خونه خودم هر دفعه میگم بریم خونه مامانم با هزار تا بهونه نمیزاره برم. ‌ازش متنفرم بخدا.
  • میگه خاک توسرمردی که اجازه میده زنش بره بیرون تنهایی
  • میگه هر جا میخوای بری به من بگو مثلا الان از محل کارم می‌خوام برم جایی و برگردم (واسه ۵ دقیقه) باید بهش بگم یا می‌خوام برم پیش ناخن کارم یا آرایشگاه و .... باید از قبل بهش بگم. از اینکه باید گزارش برسونم، بدم میاد
  • هر موقع از سرکارم تعطیل میشم، 5 دقیقه دیر میکنم. زنم بهم زنگ میزنه که کجایی و چرا نیومدی. انگار پادگانه نه خونه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اعمال محدودیت (تجسس)

  • وقتی من خوابم یا تو اتاقم نیستم، میبینم داره تو کشوهام رو میگرده. مخاطبینم رو تو گوشیش گرفته ذخیره کرده. وقتی خوابم میبینم تو گوشیم داره میگرده همش گوشیم رو چک میکنه، پیام ها رو میخونه و از توشون یه چیزی در میاره که ازم ایراد بگیره. دیگه خسته شدم
  • همش راجع به گذشته ی من بازجویی میکنه و میخواد یه آتو ازم بگیره

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اعمال محدودیت (سایر)

  • برای شوهرم کاری پیش اومد رفت جایی. منم برا خودم آرایش کردم. لباس خوشکل پوشیدم و تو اتاق برای خودم می رقصیدم چون آینه قدی داشت دوست داشتم جلو آینه باشم یهو شوهرم برگشت. من به خیال خودم الان چشمش به آرایش و سر وضعم میفته، کیف می‌ کنه تا چشمش به من افتاد، گفت داشتی تو اتاق چیکار میکردی؟! برای چی وقتی نیستم آرایش میکنی؟ برای چی بهم زنگ نزدی بگی کجایی؟ بعدش گوشی رو ازم گرفت و زیر و روش کرد.
  • هربار من میرم ارایشگاه قبلش باید هرچی از دهن عنش خارج میشه بگه. عصری نوبت ابرو داشتم جا پارک پیدا نکرد، شروع کرد سر من داد زدن و فحش دادن خودت رو میری واسه مردای غریبه خوشگل میکنی.
  • من یه کامپیوتر دارم اصلا ازش استفاده نمیکنم. جایی هم ندارم نگه دارم. بعد دیروز زنگ زدم به چند نفر از خریدار های کامپیوتر که بفروشمش. امروز نامزدم فهمید و داد زد سرم که چرا به یه مرد غریبه بدون اجازه من زنگ زدی و بیخود کردی زنگ زدی.
  • دکتر مرد نمیذاره برم میگه از کجا بدونم که لمست نمیکنه حتی نمیذاره آرژانس بانوان بگیرم. هیچ وقت نمیذاره شب خونه بابام بمونم.
  • عکس براش میفرستم، میگه این رو قبلا برای کی فرستادی؟ میگفتم لوس کن، میگفت قبلا کی لوست میکرد؟ یه درخواستی ازش داشتم، میگفت کی اینجوری عادتت داده؟ گردنبد جدید می انداختم، میگفت این رو قبلا کی برات گرفته؟ دیر جواب میدادم، مشکوک میشد. تو موقعیت های مختلف عکس میخواست، ببینه راست میگم یا نه. همکارم توی چت گل میفرستاد، میگفت داره بهت نخ میده و تو خوشت اومده و رو دادی بهش. فکر میکرد صد نفر توی زندگی من اومدن و رفتن. فکر میکرد من عاشق قلیونم و بهش نمیگم. میگفت بیا سیگار بکشیم، میگفتم خوشم نمیاد، میگفت داری فیلم بازی میکنی، ته دلت میخواد که بکشی. میگفت بیا فلان کار جنسی رو بکنیم، میگفتم دوست ندارم، میگفت از کجا میدونی که حسش چیه که میگی دوست ندارم. فکر میکرد من دلم میخواد خودم رو نشون بدم و بریزم بیرون و همه بگن عجب چیزیه، در صورتی که پوشش من معمولی بود.
  • خیلی سخت گیره و به همه چی کار داره. میگه باید چادر بپوشی. جایی بدون من حق نداری بری. گوشیم رو برداشته و همه چیزام رو پاک کرده و  فقط یه شاد نصب کرده که بتونم با خودش چت کنم. یه دوست داشتم از دوران مدرسه باهاش دوست بودم نامزدم خطم رو شکست، گفت نمیخوام با هیچ کس چت کنی و حق نداری هیچ دوستی داشته باشی. جایی حق نداری بری. میگه باید تو خونه بشینی. خودش هرکاری دلش بخواد میکنه ولی من نمیتونم
  • نمیذاره گواهی رانندگی برم و درس بخونم.
  • لباس هام رو نمیتونم پشت بام پهن کنم. میگه میبینن
  • بد دله و شکاکه فکر میکنه من اگه برم بیرون قراره کار خلاف کنم، اگه یکی به من نگاه کنه بی‌غیرت عالم شده، برای دیدن خونوادم باید التماسش کنم. دایم درحال چک کردن پنجره تراس و غر زدن که چرا باز میزاری! حق تنها بیرون رفتن به هیچ وجه ندارم. هر جا بخوام برم باید با خودش یا مادرم برم. به همه شک داره برای مثال اگه داییم بیاد خونه ما اگه بفهمه زود میاد خونه درحالیکه داییم خیلی ادم موجهیه.
  • شوهرم اجازه نمیده تو اتاق پرو لباس فروشی، چیزی رو امتحان کنم و ببینم بهم میاد یا نه. میگه شنیدم دوربین دارن. برای همین خیلی وقتا لباسام رو دوست ندارم مخصوصا شلوارا رو
  • یه خونه گرفته پنجره هاش رو هوا هست حتی نمیتونم بیرون رو نگاه کنم اصلا. بیاد ببینه پرده رو کشیدم هرچی از دهنش در بیاد میگه

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

شوهرم میگه برای خونه دوربین وصل کنیم

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

تحصیل

تصمیم و برنامه تحصیل که شامل ادامه، ترک و تغییر است و چقدر انجام تصمیم برایم اهمیت دارد و اگر به آن نرسم و کسی مانع من شود چه واکنشی میدهم؟


  • شوهرم وقتی با من ازدواج کرد دانشجوی کارشناسی بود ولی الان میخواد که ادامه نده و کار آزاد را شروع کنه. من این زندگی را نمیخوام.
  • هروقت بحث ادامه تحصیل میشه، قاطی میکنه و میگه بخون دولتی قبول شو. یه وقتایی میگم خودم هزینه شو میدم ولی اخم میکنه و چرت و پرت میگه
  • از اول بهش گفته بودم که میخوام درسم رو ادامه بدم. گفت همه جوره حمایت میشی. الان دانشگاه میرم باید سه ساعت کل روزم رو تو اتوبوس بگذرونم تا برم و بیام. هیچکدوم از پروژه هام رو تحویل ندادم چون پول خرید لپتاپ حتی دست دوم رو ندارم. هربار بابت ناهار و شام اقا باید استرس بکشم انقد که حتی با استرس میخوابم چون اگه ذره ای اینور اونور شه دادش میره به اسمون. تو حسرت همه چی موندم. همیشه ناراضیه. با اینکه هیچی نداره اما زبونش برام خیلی درازه. پیش خودش فکر میکنه چون میذاره درس بخونم یه موقعیت اوکازیونی برام ایجاد کرده و هربار با این موضوع تهدیدم میکنه که دیگه نمیذارم درس بخونی.
  • دوس داره رشته علوم سیاسی بخونه اما من دوس ندارم وارد بحث سیاست بشه. وقتی اون حرف این رشته رو میزنه من حالم بده وقتی منصرف میشه از خوندنش، اون حالش بده ولی من حالم خوبه.
  • دانشگاه قبول شدم و یه بچه سه ماهه دارم. هیچ کس رو ندارم که ازش مواظبت کنه، مهد هم نمیتونم بذارمش چون خیلی کوچیکه شوهرم میگه دیگه اسم دانشگاه رو نیار. من سرش داد زدم که چطور نیارم باید برای بچه م پرستار بگیری
  • همیشه دلم میخواست دکترا بخونم ولی چون بچه داشتم نمیتونستم. بچه هام الان کلاس دوم و پنجم هستن. میخوام تنها برم خارج و درس بخونم شوهرم مخالفت میکنه. تبدیل به چالش شده توی زندگیم
  • همسرم دلش میخواد صبح تا شب کنارش باشم! در صورتی که من باید کتابخانه باشم و شاید نیاز به حداقل 10 ساعت مطالعه داشته باشم.
  • همسرم میخواد که در شهر دور از من ادامه تحصیل بده و من مخالفم.
  • من استاد دانشگاه هستم. وقتی با لبتابم کار میکنم. جواب کسی را نمیدهم و دوست ندارم هیچ موضوعی را بشنوم. معمولا دو ساعت روزانه با لبتام کار میکنم.
  • زنم شاغل هست و قصد ادامه تحصیل داره وقتی از سرکار میاد، درس میخونه تا شب، نه غذایی درست میکنه. نه به زندگی میرسه و نه به من توجه میکنه. وقتی از سرکار میام انتظار داره که کارهای منزل رو من انجام بدم تا او درس بخونه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال

تصمیم و برنامه ی اشتغال: اینکه من چه شغلی را انتخاب میکنم؟ چقدر برای رسیدن به آن اصرار میکنم و در صورت نرسیدن به آن چه واکنشی میدهم؟ ویژگی های شغل من چیست؟

زن توضیح بده که شغل داره یا نه/ روحیه و گرایشش به شغل چیه/ اصرار داره که شغلی داشته باشه یا نه/ برنامه اش برای اداره ی امور منزل چیه/ مرد چه موضعی برای اشتغال زن داره/ کارکرد و برخورد مرد دربرابر اشتغال زن چیه/ مرد چه دیدگاهی نسبت به نوع کار و مقدارش و آثار کار زن داره/ زن و مرد توضیح بدن ساعات کاریشون چطوریه/ چه روزهایی سر کار هستن/ برنامه شون برای روزهای تعطیل چیه/ برنامه شون برای بعد از سرکار اومدن چیه/

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

 اشتغال (مدیریت امور منزل)

  • من یه زن شاغلم و همسرم در کارهای خونه کمکم نمیکنه که هیچ حتی توقعش رو هم کم نمیکنه. همیشه باید خونه مرتب باشه. توی سینک ظرف کثیف نباشه. یه روز از سر کار اومد و دید ظرف کثیف توی خونه هست، رفت توی حیاط ظرف هام رو شکست. متنفرم ازش.
  • شوهرم از ساعت 9 میره سرکار تا یک. یک میخوابه تا شیش. شیش میره سرکار تا 10. یازده هم میخوابه. من شاغلم صبح تا ظهر سرکارم. بقیه ی کارهای خونه و خرید بیرون و وام گرفتن با منه و همه چیز با منه. این چه زندگی مزخرفیه که من دارم
  • شاغلم. شوهرم به زور ظرفی میشوره یا جارویی می‌کشه ولی به هیچ عنوان غذا درست نمیکنه. خب من بعضی موقع ها نمیتونم. حوصلم نمیکشه یا مریضم حاضر نیست یه نیمرو درست کنه می‌خوام یه جوری مجبور بشه درست کنه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (کار قابل و مستمر 1) 

شاغل بودن مرد در کاری مستمر و پایدار، بهره آفرین و معتبر که آینده و سرنوشت اطمینان بخشی را ممکن کند، بیشتر از آنکه معیشت زندگی را فراهم کند، امنیت و آرامش خاطر خانواده را باعث میشود. یعنی نتیجه و آثار وجود شغلی با ویژگیهای فوق الذکر، مهم تر از ممکن سازی رفاه خانواده و معیشت قابل خیال زن و سایر اعضاء خانواده را مطمئن میکند. معلوم میشود که این مرد قابل است و میتواند و میتوان بی هیچ دغدغه ای از آینده و هزینه های آن، به توانمندی او اتکا کرد. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)

مردی که به واسطه ی پشتیبانی مفصل خانواده اش، یا وجود یک سرمایه ی هنگفت و خفته نیازی برای کار کردن نمی بیند اگر چه می تواند به واسطه ی ثروت زیادش، به نیازهای مادی و مالی خانواده به راحتی جامه ی عمل بپوشاند، ولی هرگز نمی تواند به عنوان مردی امنیت بخش ظاهر شود و همواره این التهاب و دغدغه نسبت به او، اعضاء خانواده را در بر می گیرد که اگر آن منبع درآمد به هر دلیلی قطع شد، سرنوشت این زندگی چه میشود؟ (کتاب زندگی، دکتر حبشی)

مرد امنیت بخش، مردی ست که به عبارت رایج قدیمی ها صفر را صد میکند. میتواند از هیچ شروع کند و هزاران بیافریند مردیست که همتش امنیت می آورد، نه جیب و ثروت و درآمدش آن هم درآمدی که در ایجاد و فراهم سازی آن نقشی ندارد. پس اینکه میبینیم بسیاری از زنان در هنگام بیکاری مرد به شدت دغدغه پیدا میکنند و التهاب و نگرانی از آینده وجودشان را در بر میگیرد مربوط به مسئله ی امنیت خواهی زن و امنیت بخشی مرد است نه انتظار و ادعای زن در خصوص مسئله ی اشتغال مرد (کتاب زندگی، دکتر حبشی)

هر قدر مرد در فراهم سازی یک شغل، فعال تر و مؤثرتر باشد، ارزش کاری که میکند در چشم زن و اعضاء خانواده بالاتر و فراتر است. از همین روست که برخی از زنان وقتی میخواهند برای ضعف و سستی مردشان دلیلی ارائه دهند، میگویند همین کاری که دارد را هم فلانی باعث شد و گرنه اگر به خود او بود. هنوز بیکار مانده بود یا مردانی که استمراری و استقراری در یک فعالیت شغلی ندارند و هر از گاهی کاری را به دست گرفته، دوباره رها می کنند امنیت زن و زندگی را متزلزل می کنند. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)

مردی که مخارج زندگی را از حمایت های مالی خانواده ی پدری خود تأمین می کند، هرگز در اندازه ی یک مرد امنیت بخش ظاهر نمیشود. همچنین مردی که برای هزینه های زندگی به درآمد زن متکی می شود. شاید یکی از دلایل عمده ای که زنها در ازدواج، مردی را ترجیح می دهند که شغل ثابت اداری با امکان بازنشستگی داشته باشد، به امنیت بخشی مرد مربوط می شود. (کتاب زندگی، دکتر حبشی)

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (کار قابل و مستمر 2) 

  • وضع به جایی رسید که لباسام پاره میشد. لباس نداشتم همون پاره ها رو میپوشیدم. رفتم سرکار خودم و صاحب درامد شدم. هروقت از سرکار اومدم خونه، دیدم خونه هست و مغازه نرفته. هروقت رفتم مغازه، شاگردش گفت خیلی وقته نمیاد. انقد نرفت که مغازه رو هم جمع کرد. از اون موقع هم بیکاره. همه‌ش تو خونه خوابه تا ساعت 2 ظهر میخوابه. بعد بیدار میشه، تلویزیون میبینه، تخمه میخوره. بعضی وقتا که دعوا میکنم بخاطر وضعیت میره یه 2 ماه برای یه شرکت چرت و پرت بازاریابی میکنه بعد باز اخراجش میکنن و برمیگرده خونه. همون اش و همون کاسه. هیچ هنر یا کاری هم بلد نیست همه قسطا رو من دارم میدم ماشین زیرپاش خریدم و انداختم. کل خرج خونه سالهاست با منه واقعا عاصی شدم انگار زن گرفتم دیگه نمیکشم میخوام طلاق بگیرم
  • شوهرم سرکار نمیره. گشاد و تن پروره. همیشه خوابه. اصن نمیفهمم معتاد شده یا چی. بی پوله سرکارم نمیره بیعاره. به حرفام گوش نمیده. تو خونه با اخم میشینه. انگار ن انگار منم هستم بی توجهه.
  • شوهرم فقط کارمندی رو دوست داره و الان کار برایش نیست. زندگی مون رو پدرم تامین میکنه و من از این زندگی و شوهرم متنفرم.
  • همسرم شغلش آزاده و دو ماه هست که میگه هوا گرمه و سرکار نمیرم. صبح ها تا 11 میخوابه و عصر هم تا 6 میخوابه. همه ی مواد غذایی مون تموم شده.
  • 9 ماهه که رفته سرکار و حداقل 6 بار خواسته که استعفا بده. شب میگه صبح بیدارم کم و وقتی صبح بیدارش میکنم میگه که خواب شیرینه، کار سخته و کلی بهونه میاره و دوباره میخوابه. خوابش که تموم میشه با تاخیر میره
  • شوهرم بیکاره همش بهونه میاره که کار نیست و خرجمون رو پدرش میده. ازدواجم اشتباه بود آدم تنبل که بی عرضه خط قرمزم بود
  • شغل درست حسابی نداره. جای اینکه دنبال شغل بگرده، دراز کشیده رو مبل تو گوگل جومونگ میبینه. خیییلی رو مخمه. خییلی زیاد
  • همسرم مسافر کشه. فقط تایم صبح میره. بعد ظهرا خونه هست و دائم پای تی وی. همه در حال پیشرفتن. این میگه همین که شکمون سیر میشه خوبه. مستاجریم. دوستاش همش با عرضه  وکاری بهش زنگ میزنن بیا کار پیش ما نمیره. میگه نیاز ندارم. چطور نیاز نداریم! دلم خوونه. تا حرفیم میزنم میگه همینه که هست تو ناشکری
  • شوهرم بیکاره. من خیلی غصه میخورم که یه مرد تو 33 سالگی علاف و حیرونه. دو روز می‌خوابه دو روز بیداره و... اصلا نمیتونم بهش علاقه زیادی داشته باشم آیینه دقمه. باعث رنج و ناراحتیمه تا خوشحالی. پارسال شرکت کار میکرد شرکت خوبی بود گفت عسلویه گرمه، باید لوله جا به جا کنم، سخته فرار کرد و برگشت. لیسانس مکانیک داره ولی یه ذره تلاش نمیکنه که حداقل آزمونی چیزی قبول شه.
  • سه ساله یه شغل ثابت نداشته و همش از این شاخه به اون شاخه میپره. سره هرکاری میره غر میزنه و به یه بهونه ای دیگه نمیره سره اون کار
  • شوهرم معلمه و از کارش خوشش نمیاد. هر کدوم از دوستاش هر چی میگن و شدن روش اثر میذاره. یه روز میگه ب سیاست علاقه دارم و میخوام علوم سیاسی بخونم. یه روز میگه مشاوره. یه روز میگه روانشناسی تربیتی. خسته شدم بسکه گفت
  • میگه من دوست ندارم برم سرکاری که بهم دستور بدن، در شان من نیست.
  •  هر چند وقت یه بار میگه مثلا میخوام وکیل بشم، میخوام وزیر بشم، میخوام بازیگر بشم. معلمه شغلش اما بدش میاد. دوس داره هرچه زودتر دربیاد از اون کار اما همیشه نق میزنه و دوس داره شغلش رو عوض کنه، یه بار میگه برم بساز بفروش، یه بار میگه بنگاهی شم. دوساله ازدواج کردم خسته شدم بس که استرس کشیدم خدایا چه بلایی میخواد سر زندگیم بیاد

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (ارتقای شغلی)

  • من بقیه دور و بریای شوهرم رو میبینم که دوست دارن پیشرفت کنن، درس میخونن و پول جمع میکنن و شغلشون رو ارتقا میدن و کلا برای پست و مقام و ... تلاش میکنن خیلی حسرت میخورم ولی همسر من راکد راکد و دوست نداره هیچ تغییری کنه
  • به شوهرم گفته اند تو را به عنوان مدیر انتخاب میکنیم. قبول نکرده. اصلا رسیک پذیر نیست. من شوهر ریسک پذیر دوست داشتم.
  • شغلش کارمند هست هر ماه حدود ۲۵ حقوق میگیره و شاید کمی بیشتر و به همین راضیه اصلا به خودش استرس نمیده و فقط مراقب خواب و خوراکش هست. اصلا مهم نیست که خونه خوب نداره. ماشین خوب نداره.  اصلا به فکر شغل دوم نیست. متنفرم ازش نمیتونم تحملش کنم. میاد خونه حالم بد میشه

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (کار کردن زن 1)

  • با وجود تحصیلات بالا چون پارتی نداشتم، نتونستم کار اداری پیدا کنم. واسه اینکه کمک خرج خونه باشم، تو خونه تدریس خصوصی ریاضی انجام میدم. شوهرم غرمیزنه میگه شغل با درآمد بیشتر باید داشته باشی.
  • دارم برای آزمون استخدامی آموزش و پرورش میخوم شوهرم بهم میگه که اگه یه دبیر مرد داشته باشه نمیذارم که اونجا کار کنی.
  • خانمم میخوا بره سرکار و من راضی نیستم و الان گفته انتخاب کن یا کار کنم یا جدا شم
  • من وقتی که با شوهرم ازدواج کردم، شاغل بودم الان بچه دار شدم و نمیتوانم به زندگی و بچه ام برسم. شوهرم اجازه نمیده که کارم را ترک کنم و باید در مخارج خونه کمک خرج او باشم.
  • همسرم چندین بار که حرفش پیش اومده بهم گفته حتما یا باید شاغل شی یا من پول ندارم باهم بریم زیر یه سقف و عروسی کنیم!! میگه میخوام پیشرفت کنی چند روز دیگه هم آزمون استخدامی دارم و شدیدا حساسه که وقتم رو تلف نکنم تا این آزمون رو بخونم و قبول شم منم از این رفتاراش اصلا خوشم نمیاد نمیتونم ببینم برام شرط میذاره و میگه معلم نشی عروسی نمیکنیم
  • دریک شرکت معمولی با حقوق معمولی مشغول به کارم. در حالیکه همسرم از زنان فعال در اجتماع بسیار تعریف میکند و دائم به من میگوید با این همه توانایی حیف است در جای کوچک کار کنی. من تغییر شغلم رو نمیخواهم.
  • من یک شیفت کار میکنم و شوهرم اصرار داره که دو شیفت کار کنم.
  • نامزدم از وقتی فهمیده ممکنه دیگه نتونم یا نخوام برم سرکار دیگه نمیخواد ادامه بدیم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (کار کردن زن 2)

  • شوهرم میگه از وقتی باهات ازدواج کردم، نتونستم یه تیشرت خوب برای خودم بخرم. برو سرکار و خرج خودت رو خودت در بیار. همیشه بهم سرکوفت میزنه که چرا تو سر کار نمیری. فلانی، فلان قدر درآمد داره. بعضی وقتها میگه پولت از منه دنیا روی سرم خراب میشه
  • من ماما هستم. شوهرم میگه من با کارت توی بیمارستان مشکل دارم. شوهرم وسواس داره و اولش به من میگفت ده بار دستات رو بشور. من عاشق کارم هستم و فکر میکنم که استعدادهام قراره سوخته بشه. میگه اگه میخوای کار کنی، بشین استخدامی آموزش و پرورش قبول شو
  • علاقه ای به فروشندگی و آرایشگری ندارم. شوهرم خودش مغازه داره همیشه به من میگه بیا یه شیفت توی مغازه وایستا. من متنفرم
  • من از بچگی عاشق ارایشگری بودم. شرایط نمیشد که برم دنبال علاقه ام. بعد از ازدواج هم همسرم مخالفت میکرد خیلی اصرار کردم ولی همیشه جواب منفی میداد. الان بچم یک سال و نیمه هست. تو خونه بیکارم از علاقه ام یک ذره کم نشده که مثل خوره افتاده به جونم که برم حداقل یک شاخه ش رو یاد بگیرم. حالا از یک طرف بچه‌م رو موندم چیکار کنم. میخوام بدون اطلاع اون برم یک روز در میان و ظرف دو ماه تمومش کنم. تقریبا نزدیک ده تومن هم باید هزینه کنم حالا اگه بخوام یاد بگیرم باید پنهانی کار کنم چون همسرم اصلا راضی نمیشه میدونم؛ مثلا مشتری بگم خونه مادرم خودمم برم اونجا سختی های دوران آموزش به کنار. هم برای کار کردن هم مشکل دارم اگه همسرم بفهمه دعوای بزرگی راه میندازه

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (کار کردن زن 3)

  • دو ماه پیش بخاطر بچه‌م که کسی نیست نگهش داره از کارم اومدم بیرون. همسرم این دو ماه پدرم رو درآورده و به من میگه بیکارای! توخونه لم دادی! خرجت رو میدم. حالا منظور از خرج دادن خرید لوازم خونه هست. میگم میشه یکم پول بدی، میبینم پنجاه هزار تومن فرستاد به کارتم که یه آرایشگاه نمیتونم برم.
  • من کار دارم و درآمد هم دارم ولی خیلی کمتر از همسرم کار میکنم. شوهرم میگه عروس عموم تا ماه ۸ بارداری میرفت سرکار تو برو سرکار من نهار نمیخوام و... واقعا لجم میگیره اینجور حرف میزنه.
  • امروز خونه خواهر شوهرم بودیم، بحث کار کردن خانوما شد. میگه خانومای دوتا دوستام کار میکنن پول در میارن، خیلی زرنگن ولی زن ما میخوره میخوابه تو خونه فقط غر میزنه.چنان نفرتی ازش گرفتم خدا داند. حالا شوهرم گیر داده که تو فلان بیمارستان برات کار پیدا کردم، برو کار کن. میگم دوست ندارم تو بیرون کار کنم من متنفرم از کار بیرون، بچم کوچیکه تنها میمونه با کار بچه و کار خونه نمیتونم باز شروع کرده فحش کشی. خیلی اعصابم خرابه انگار منو خریده. میگه من دوست داشتم زنم شاغل باشه ولی تو توی خط سیر من نرفتی. میگه تو سنت کم بود و میخواستم تو رو ببرم تو خط سیر خودم. همیشه می کوبه تو سرم که زنای مردم فلانن تو نیستی
  • شوهرم بهم میگه که تو باید حمایتم کنی. پشتم باشی. بهش گفتم دیگه چجوری. گفت داداشم شغل آزاد میخواد بزنه عصرها میرم پیشش. تو هم زمانی که عصرها از سرکارت اومدی بیا همکاری کن با ما. من معلمم تو مدرسه مدیریت بچه ها سخته. بهش گفتم کارهای خونه هست صبحم که مدرسه هست دیگه واسه کار دوم انرژی ندارم.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (سختی و انتخاب شغل 1)

  • اینم شد زندگی مشترک که برای کارش دو هفته بره شهرای مختلف؟!  یه بار دو سه ماه هیچ جا نمیره. منظورم خارج از تهرانه اما یه موقع دیدی در عرض یک ماه چهار تا شهر مختلف رفت
  • شب و روز هیچ هدفی جز کار نداره. افتخارم میکنه میگه ادم های مهم درتاریخ حتی وقت نمیکردن ناهار بخورن و... دیگه نمیگه یه زنم دارم توجه میخاد همش کارمیکنه. چند وقته شبا هم کارخونه میمونه ده بار قهر کردم عین خیالش نیست.
  • از دستش عصبانیم به خاطر دروغ هایی که بهم گفت. خودش رو تو مسائل مالی خیلی زرنگ نشون داد. گفت در کنار کارمندی خرید و فروش ماشین میکنم. ولی دروغ گفته بود کل حقوق مجردیش قسط بود بعدا فهمیدم الان قسط مسکن داریم همش عقب می افته. شبها از استرس خوابم نمیبره دیشب بهش گفتم تو منو بدبخت کردی کاش باهات ازدواج نمیکردم
  • شوهرم دو شیفت میره سرکار و من پرستارم وقتی بهش گفتم که شیفت شبهامون رو یکی کنیم که با هم باشیم، میگه که من باید زمان خالی برای خودم داشته باشم و فیلم ببینم.
  • وقتی که باهاش ازدواج کردم کارمند بود ولی الان راننده تریلی
  • من نمیتونم شبا تنها بمونم و وقتی شوهرم نیست، هر شب گریه میکنم. شوهرم قبول نمیکنه که روز کار باشه و فقط میخواد شب بره سرکاره که هم حقوقش بیشتر شه هم رئیسش نباشه که بهش گیر بده
  • شوهرم ام دی اف کاره. بخدا بدبخت شدم. خواستم شام بپزم، دیدم برنج تموم شده. خواستم سیب زمینی سرخ کنم، دیدم تموم شده. این سه ماهه که منتظرم کار شوهرم تموم بشه تا بهش پول بدن بریم خرید حتی تمام شوینده‌هامم تموم شده. شغل ازاد بدرد نمیخوره یه روز کار هست، ده روز نیست. هروز خدا تا نصف شب تنهام. وقتی میادش خونه از خستگی نمیتونه بشینه.

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید

اشتغال (سختی و انتخاب شغل 2)

  • شوهرم تو خونه روزی سه چهار ساعت برای میت نماز میخونه و‌ پول میگیره. میگم چرا بیرون نمیری کار کنی؟ میگه همین چند ساعت اندازه یک شبانه روز کار مفیده
  • شوهرم وقتی میره شیفت شب، من رو مجبور میکنه که برم خونه مادرش. بعضی وقتا که میرم خونه مامانم.‌ رفتارش از این رو به اون رو میشه. دیگه پیام نمیده تا یه روز هم تحویل نمیگیره‌ اما اگه توخونه باشم یا برم خونه مامانش رفتاراش همچنان عشقولانه میمونه‌
  • من کارمندم و 6 صبح میرم سرکار تا 4 عصر. بعدم درس و مشق بچه ها و کار خونه. حالا شوهرم شغلش ازاده 11صبح میره دو میاد خونه. دوباره 4 میره تا 11شب. 11که میاد من اکثر اوقات خوابم یعنی در واقع از خستگی غش کردم. حالا مثلا امشب میخوام بیدار بمونم اما اصلا حوصله ش رو ندارم انرژی نمونده برام. نمیدونم چرا موقع ازدواج به این نکات توجه نکردیم. حس میکنم هر دو داریم اذیت میشیم. اون موقع که من انرژی دارم، اون نیست و بلعکس
  • شوهرم میخواد گازوئیل قاچاق کنه. خیلی نگرانم و هر چی باهاش صحبت میکنم، اصلا از خر شیطون پایین نمیاد و میگه ب تو ربطی نداره. یه زمانم افغانی جا به جا میکرد. این آدم نمیتونه مثل آدم پول در بیاره
  • شوهرم کارش تعمیراته. بیشتر تو مغازست ولی خونه های مردم هم میره.
  • شرط بندی میکرد تو سایت انقد باهاش حرف زدم دیگه قسم خورد شرط بندی نکنه

در یکی از تاپیک هام درباره اینکه در جلسه خواستگاری چی بگیم (برگرفته از سخنان دکتر حبشی) نوشتم. مطالب دکتر حبشی، بانوآرتمیس، دختر_گرانبها و roya_am را کتاب کردم. میتونین از تاپیک‌هایم به صورت رایگان دانلود کنید. برای زندگی مشترک، کتابی بهتر از کتاب زندگی دکتر حبشی نخوندم. برای هر زن و مردی واجب است این کتاب رو بخونه. این کتاب رو میتونین از سایت مجتمع فرهنگی شاهدان (سایت دکتر حبشی) تهیه کنید. 

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779

تاپیک های به روز شده

2792
داغ ترین های تاپیک های امروز