مامانم چند روز مهمون بود رفتار بد شوهرم

ای بابا

خدا بهت صبر بده ان شالله

مامان منم اینطوریه حرصم میده سنشم بالاست فشارخون داره پیش خودشون فکرمیکنن وظیفشونه به دخترشون کمک کنن دامادم که اونجوری قیافه بگیره حس سرباری بهشون دست میده قبلش بهش یادبده کارنکنه برای شوهرت طاقچه بالابذاره قیافه بگیره بخداجواب میده من به مامانم گفتم به شوهرم رو نده باهاش حرف نزنه درحد بله وخیر چیزی نگه قبلاباشوهرم بگوبخندمیکردشوهرم سواستفاده میکردالان ازش حساب میبره

هیچیم درموردخانوادت بد نگو یا ازمشکلاتشون نگو ولی الکی یه چیزایی بگوخانوادتو بالاببر مردا دهن بینن

دیگه سعی کن بهشون رو ندی بیشتربه خانوادش ازت پرسیدن چرا قیافه میگیری بگو توام برای مادرم قیافه گرفتی

غصه نخور میفهمم چی میکشی درکت میکنم چون تجربه کردم ولی درس گرفتم بامامانم نشستم جدی صحبت کردم گفتم مامان شوهره من لیاقت دلسوزی وخوش رفتاری تورونداره اون جوره دیگه برداشت میکنه ازین به بعداومدی خونمون مثل خانوما بشین فقط دستور بده دست به سیاه وسفیدنزن اصلانخندفقط جدی باش وقیافه بگیراصلانگران نباش که من ناراحت بشم چون خودم بهت گفتم اینجوری باشی مامان من ادم شوخیه دیگه ازون موقع که باهاش حرف زدم حساب کاردستش اومده زیادم نمیمونه میادیه شب میره که آتو دست شوهرم نده همون یه روزم میاد اصلا باشوهرم حرف نمیزنه ادم حسابش نمیکنه باهم حرف میزنیم اون فقط میشینه نگاه میکنه بعضی وقتا میادمیپره وسط حرفمون بگه منم هستم مامحل نمیدیم به حرفمون ادامه میدیم باورت میشه ازون موقع هی میگه بریم خونه مادرت قبلا میگفتم ببر میگفت نه

وای خدا🥲 حتما بگو ب شوهرت

خودش مادر نداره؟ شوهرت منظورم

بگو چطور من باید احترام بذارم تو نمیذاری 

رابطه دوطرفه باید باشه