از وقتی اومده همش سر پاست رفتنی یه خداحافظی نکرد باهاش بنظرتون یه چی بهش بگم یا چکار کنم خیلی بد ذاته
من بودم میگفتم
خیلی بیشعوریه
حتی برخورد جدی هم میکردم
حالا بستوی به خودت و زندگیت داره
اره بگو
ولی با بحث نه
یعنی چی اخه ادب چی میشه پس
برا چی اومده خونتون مامانت
خودت میگی بدذاته شوهرت اگه بگی و یکی بدو کنی این وسط ممکنه یه بی احترامی هم به مامانت کنه یه حرفی بزنه دیگه بیشتر ناراحت میشی
بنظرم هیچی نگو
اگه شوهرت مث شوهر منه که جدیدا ب این نتیجه رسیدم سکوت بهترین ارامشه برام
به جنگ اعصابش نمی ارزه
مگه مادرت کلفتته که میاد کاراتونو میکنه ؟
مقصر اول و آخر خودتی
وقتی خودت به مادرت احترام نمیذاری ، از همسرت چه توقعی داری
تلافی کن مادرمنم اومده بودخونمون شوهرم هی میرفت تواتاق درو میبست مادرم میگفت چشه میگفتم خسته س خیلی دیگه حرصم دراومدبزورجلوی خودموگرفتم مادرم که رفت گفتم باشه منم تلافی میکنم بامادرشوهرم رفت وآمدندارم یه روز جاریم وشوهرش اومدن نشستم تکون نخوردم گفت چای بیار اینو بیاراونوبیارنیاوردم اونام رفتن به شوهرم گفتم تاوقتی احترام خانوادهدی منونگه نداری منم احترام خانوادتونگه نمیدارم همون شددرس عبرت البته اینم بگم بعدش به جاریم گفتم قضیه رومعذرتخواهی کردم جاریمم چون به این چیزااهمیت میده ودهنه شوهرشو سرخانوادش سرویس کرده درک کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز