2777
2789

حالم خوب نیست نیاز دارم یجا بنویسم که بخونن

که اگه حای من باشن چیکار میکنن

واقعا خستم

از خانواده عوضیم بیزارم

نمیدونم باید چیکار کنم

بزار شاید همدرد بودیم:) 

میخونم من 

خدایا رضامو به خودت میسپرم مراقبش باش❤️🥺 رضا همه کس منه خدا جونم ازم نگیریش ی وقت 🥲💕رضا قشنگ ترین اتفاق زندگی منه خراب نکنی خدا جونم.بحث داریما ولی نباشه میمیرم.با خوشحالیش خوشحالم با ناراحتیش ناراحتم با صداش زندگی میکنم با بغلش اروم میشم کلا بغلش حس خیلی خوبی دارهههه 🥰🤗 خدایا خودت برام نگهش دار 💋💕 میدونم کفره ولی واسم خداعه🫠🥲 تویی که داری اینو میخونی جون عزیزت ی صلوات بفرس به خاستم برسم.         دوست دارم خدای کوچک من
بزار شاید همدرد بودیم:) میخونم من

طولانیه حوصله نداشتی تا وسطاش بخون

ولی همینکه اهمیت دادی خیلی برام مهم بود:)



از روزی که یادم میاد یه خونه که همش تو جنگ و دعواست
بابایی که سرجمع تو کل عمرش سه سال نرفته سرکار و همش پای پیک نیک
و بقبه عمرشم خواب بود
اونا دعوا میکردن مامانم حالش بد میشد من از استرس بگا میرفتم
مامانم با من دردودل میکرد من از جوونیه نابود شدش اتیش میگرفتم
و افسردگی گرفتم
بخاطر جوی که توش بودم وجودم پرخشم بود و هیشکی نمیفهمه وجودت پر خشم بشه یعنی چی و چجوری از درون نابودت میکنه
کل عمرمون با فقر گذشت نه خوردیم نه پوشیدم نه حتی تا پارک سرکوچه رفتیم گشتن که بماند
مدرسه مامانم با التماس بدون پول ثبت نام میکرد لباس فلانیو میپوشیدم بدون لباس گرم تو صف مثه سگ میلرزیدم
مامانم کفش دخترعمم گرفت باهاش برم مدرسه
ولی شنیدم که دخترعمم گفت من دلم نمیخواد کفشمو بدین بهش به من چه نداره:)💔
میرفتم مدرسه استرس اینکه مامانم با اون وحشی تنهاست میومدم خونه از گشنگی دلم ضعف میرفت
دم عید مامانم بخاری میفروخت لباس بخریم:)
من مامانم داداشم هرچی پول درمیاوردیم اون کثافت ازمون میگرفت
همتون یه غذایی هست که دوست نداشه باشین من اگه شب اون غذارو داشتیم انقد با کمربند کتک میخوردم بعدم باید سرسفره با بغض غذا میخوردم
بعد دوباره با کتک مجبورم میکرد ظرف بشورم
با چاقو تهدیمون میکرد یه بارم چاقو زد تو پام
اگه یه کاریو نمیخواستم بکنم با کتک مجبورم میکرد
اگه مامانم به فامیلاش زنگ میزد یا اونا میومدن جنگ بود حتی بدون اجازش خونه اونام نمیتونست بره
بهمون مثه بیغیرتا میگفت جن ده این
نمیتونستم برم بیرون یه دوری بزنم
کتک میخوردم در خونه قفل میکردن
وقتایی که میرفت سرکار بعد اینکه یه سال خوراکیهایی که هوس میکردمو نمیتونستم بخورم
یه‌خوراکی میخریدم کلی فحش میشنیدم
میرفتم سرکار پول نمیدادن ناهار ببرم پول نمیدادن حتی صبحونه بخورم میگفت بجای صبحونه گه بخور
یه بار داشتم خونه رو جمع میکردم بهم گفت روغنو نبر گفتم میبرم لازم شد برمیگردونم
بعد دیدم بین زمین و هوا معلق شدم و محکم خوردم زمین
خیلیا میگفتن خوشگلی مامانم میگفت کی تورو میگیره میترسم بمونی خونه،دختر داداشم از تو خوشگلتره و.... همیشه حسودیمو میکرد:)
یه مشکلی داشتم پول داشت نمیداد برم دکتر
پول داشت نمیداد لباس بخرم
از کمربند خوردن تا خورد شدن گلدون تو قفسه سینم تا پرت کردن قابلمه که توش ابجوش بوده تا دوبار سیلی خوردن تو جمع تا اینکه یه بار منو زد بعد گفت از دست پسرم اعصابم خورد بود اینو زدم
یا همیشه میرفت داداشمو بزنه میخندید میگفت من اینو میخوام بزنم خندم میگیره(خوشحالم کتک نخورده)
ولی منو میزد
نه پول دادن برم دانشگاه
نه پول دادن برم کاری یاد بگیرم
عملا نه مهر و محبت پدر مادر دیدم نه توجه و مراقبتشون نه از نظر عاطفی حمایتم کردن نه مالی هیچی نبودن برام
کل زندگیم بخاطر این دوتا عوضی نابود شد
اون همهههه پشت مامانم بودم
یه بار میخواست بزنتش رفتم جلوشو بگیرم حمله کرد سمت من تف کرد تو صورتم
مامانم نگفت حالا که بخاطر من اینکارو مرد یه چیزی بهش بگم😳
و تو کل عمرم یه بارم طرفمو نگرفت نگفت منم ادمم
بعدها بزرگتر شدم دیدم مامانم چقد عوضیه
ببخشید ولی اگه یه مجسمه از خ..ایه براش درست کنن میپرستتش
خایمالیه دومی نداره باورتون نمیشه
مسئله مهمی نیست اینی که تعریف میکنم ولی خب اینم یکی از کاراش بود
من همیشه هرچی میگرفتم میدادم بهش بزور که اونم بخوره تنها از گلوم پایین نمیرفت
اگه یه بار بهش نمیدادم میگفت چرا تو بخوری؟تو تنهایی بخوری؟دلش راضی نمیشد بخدا انقد عوضی بود😐
خودش چیزی میخرید یه بار تعارف نمیکرد اخرش میگفت عه یادم رفت
ولی همیشهههه یادش میموند برای شوهر عوضیشم بخرن😐😂
بحث من اون خوراکی نیست بخدا بحث اینه که من براش چطوری بودم اونم چطوری بود و این موضوع خوراکی تو همه مسائل دیگم صدق میکنه
دیشب چون مامانم با خالم تلفنی حرف میزد هرچی فحش تونست بهش داد که مارمولکه،مثه زنای مردم بود کاش خره خاک‌ تو سرش و....
امشب از درد پریود گرفتم خوابیدم بعد بیدار شدم دیدم مرتیکه عوضی باز داره پشت سر من زر زر میکنه(بچها فکر کنید من هیچکاری نمیکنم که بهم گیر داده بشه ولی بقران از خوابیدن دسشویی حموم رفتن بیدار شدن غذا خوردن گوشی برداشتن بیرون رفتن حتی لامپ یا بخاری روشن کردن یه چیزی درمیاره برای گه خوری)
داشتم میگفتم چون خوابیدم داشت زر میزدو برای چیزای دیگه داشت فحش میداد
بعد من رفتم حموم‌ چون پریودم  لباسام‌ کثیف بودن شستم و‌ خودمو شستم و چون خونریزی داشتم حمومم شستم با اینحال خ زود اومدم بیرون
اومدم بیرون دیدم باز داره پشت سر من گه میخوره چرا رفتم حموم چرا ابگرمکن روشن شده بعدم میگفت کدوم بچه ایو دیدی حسودیه باباشو کنه😐
بخدا من اینو خرمم حسابش نمیکنم اصلا پدر خودم نمیدونمش دگ‌ حسودی چه ک صیهههه؟

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


طولانیه حوصله نداشتی تا وسطاش بخونولی همینکه اهمیت دادی خیلی برام مهم بود:)از روزی که یادم میاد یه خ ...

وای مگه میشه؟مگه از سنگم؟
مگه من چقد تحمل دارم؟
یهویی احساس کردم مغزم دیگه نمیکشه رسیده به تهش حمله عصبی بهم دست داد انگار شروع کردم جیغ کشیدن و داد زدن دست از سرم بردار وقتی ادم‌حسابت نمیکنم چرا دهنتو نمیبندی؟
بعد طلبکار و‌ پرو میخندید سرشو تکون میداد شروع کرد بشکن زدن انگار خوشحاله عصبیم‌کرده
گفتم دست از گه خوری بردار کثافت انگل چرا باید راهم که میرم مثه خر یه چیزی بپرونی و‌ یه گهی بخوری
(من وقتی کاری یه کسی ندارم ومیخوام سلامت روانمو برگردونم معلومه  کو نم میسوزه یه عوضیه معتاد لاعبالی سر بخاری روشن کردن برینه به اعصابم)
بعد این اومدم کیک درست کنم(با بدبختی یه روز پول ارد گرفتم دو روز بعد پول شکر از داداشم)
بعد امشب شام نخوردم ولی بازم به اندازه خودم برداشتم
از من بیشتر به مامانم و داداشم میرسید
مامانم گفت قابلمه رو بده گفتم بزار الان داداشم چاقو میاره دست نشسته نریم توش
گفت بده میخوام دست نشسته برم توش😕هرچی گفتم مگه فاصله اشپزخونه چقدره الان میاد
بعد اومد شکلاتو برداشت گفتم منو علی هم هنوز نخوردیما
گفت باشه نمیر نمیخورم خودت مرگ‌کن
گفتم نمیگم نخور میگم کمه برای ماهم بمونه
بعد گفت بشقابتو پر کردی که چی؟
گفتم بیشتر از من تو قابلمه داری چی میگی؟
(داشت جوش شوهر عوضیشو میزد دیشب با خاک یکسانش کرده بودا امشبم منو روانی کرده بود مگه خرم خودم درست کنم در روز مواد اولیه یه کیک ساده رو بخرم چون شوهره  گشادش همیشه کارتش خالیه و زیر پتوعه )
شروع کرد فحش و نفرین کردن
باورم نمیشه
شوهرش روش میرینه همش وای دست از خا یمالی برنمیداره:(
ولی برای اینکه اون مرگش کنه منو نفرین میکنه برای یکم کیک بی ارزش

2805
منم داغون ناتوان ناچار ب ادامه

بحث من گذشته نیست

نمیبخشم اما بخاطرش خودمو نابودم نمیکنم

بحث من الانه

بقران کاری به کار کسی ندارم میخوام سلامت روانم برگرده میخوام عادی زندگی کنم

مثه بقیه همسنو سالام

فقط دست از سرم بردارن

ولی از کرمشون فقط ازارم میدن

طولانیه حوصله نداشتی تا وسطاش بخونولی همینکه اهمیت دادی خیلی برام مهم بود:)از روزی که یادم میاد یه خ ...

بمیرم برای دلت 

درخاست میدی منم زندگیمو بگم بهت

خدایا رضامو به خودت میسپرم مراقبش باش❤️🥺 رضا همه کس منه خدا جونم ازم نگیریش ی وقت 🥲💕رضا قشنگ ترین اتفاق زندگی منه خراب نکنی خدا جونم.بحث داریما ولی نباشه میمیرم.با خوشحالیش خوشحالم با ناراحتیش ناراحتم با صداش زندگی میکنم با بغلش اروم میشم کلا بغلش حس خیلی خوبی دارهههه 🥰🤗 خدایا خودت برام نگهش دار 💋💕 میدونم کفره ولی واسم خداعه🫠🥲 تویی که داری اینو میخونی جون عزیزت ی صلوات بفرس به خاستم برسم.         دوست دارم خدای کوچک من
بحث من گذشته نیستنمیبخشم اما بخاطرش خودمو نابودم نمیکنمبحث من الانهبقران کاری به کار کسی ندارم میخوا ...

فک کن من هشت سال در مقابل خانواده سکوت کردم.یکبار قهر نکردم.ولی امروز پشتمو خالی کرد رفت سمت اونا

فک کن من هشت سال در مقابل خانواده سکوت کردم.یکبار قهر نکردم.ولی امروز پشتمو خالی کرد رفت سمت اونا

چیکار میکردن که تونستی انقدر صبور سکوت کنی؟

چون من نمیتونم

واقعا فکر میکنی چون سکوت میکنی و‌ مظلوم واقع میشی قدرتو میدونن؟🥲نه عزیزدلم بعضیا واقعا  بدذات و عوضین‌حالا تو فرشته باش یا شیطان

خداکنه ایشالا دردات بجونم بیوفته خواهری قشنگم غصه نخوری چشات اشکی بشه دلت بسپار ب خدا هممون گرفتاریم ...

خدانکنههه نگو خب

فقط دعا کن دهن این حرومزاده بسته شه

اگه من سرم تو لاک خودم نبود و یه‌ کار اشتباهی میکردم واقعا حرفی‌ نبود

نه روزی ده بار بی دلیل پاچمو بگیرن 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792