تاحالا از مادرشوهر ضربه خوردید⁉️⁉️ صفحه 4

بانوی_چشم_ابرو_مشکی

مدیر

عضویت: 1399/12/11

تعداد پست: 5508

دیشب خونه جاریم بودیم

بعد دخترم گفت آب انجیر میخوام من یکم باحاریم تعارف دارم به دخترم گفتم بریم خونه میخرم برات

وای بعدش دیدم جاریم یه چندتایی انجیر توپلاستیک اورد دادبهم گفت ببربراش

منم تعارف زدم گفتم مرسی داریم بخدا نمیبرم

مادرشوهرم ک بغلم بود همچییییییین با پشت دست زد روسینه ام طرف قلبم خیلی دردم اومد

وای نزدیک بود پاک قاطی کنم خودمو کنترل کردم گفتم مامان چته چراهمچین میکنی ...گفتش توچراقسم خوردی نمیبری انجیرو . بیارش مگه چیه خونه عموشه🥒 منم گفتم خب دستشو که نمیقاپم صب بکن حالاتووو

بعد پاشدم رفتم اتاق دیگه خانما بودن

ولی خیلی شوک بودم قلبم درد داشت از بس محکم زد

ولی تو ماشین به روش آوردم قشنگ .باز گفت نه تو نمی آوردی مال عموشه.خواهرشوهرم گفت توچیکارداشتی خودش بلده حرف بزنه...

ولی هنوزم خیلی عصبی ام نمیدونم دفعه بعد چجوری بهش بفهمونم کارش خیلی زشت بود؟؟؟؟؟؟؟

دیروز

22:10

3 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

۷۱۸۱۰۰

عضویت: 1403/04/12

تعداد پست: 1588

چرا انقد منفعلی؟یه حرکنی میزدی؟

ازشون میترسیدم

1403/09/01

22:33

0 نفر لایک کرده اند ...

tohgizi

عضویت: 1400/05/12

تعداد پست: 9319

نه بابا داستانش طولانی خواهر یه خونواده در حد انسان های اولیه هستن کمرم درد می‌کرد آخر جشن دست به کم ...

اهااا 🥲😢😢😢 الهی عزیزم

عقل مونده ن معلومه کاملا

میخوام از احسان براتون بنویسم... آخ احسان فدای اون چشای عسلیت بشم😍دیگه تو نینی سایت معروف شدی کاربرا ازم میخان امضامو کامل کنم 😌🤣

1403/09/01

22:33

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

۷۱۸۱۰۰

عضویت: 1403/04/12

تعداد پست: 1588

اهااا 🥲😢😢😢 الهی عزیزم عقل مونده ن معلومه کاملا

میخای چند تا نمونه از کارهاشون رو بگم شاخ در بیاری شاید منم یکم سبک بشم

1403/09/01

22:34

0 نفر لایک کرده اند ...

بانوی_چشم_ابرو_مشکی

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/11

تعداد پست: 5508

ازشون میترسیدم

زنیکه مریض .مظلوم گیرآورده من بودم خودشو هفت طایفه شو میکردم تو طویله کلیدشم فرو میکردم تو کتفشون

1403/09/01

22:34

0 نفر لایک کرده اند ...

tohgizi

عضویت: 1400/05/12

تعداد پست: 9319

میخای چند تا نمونه از کارهاشون رو بگم شاخ در بیاری شاید منم یکم سبک بشم

اره عزیز بگو

1403/09/01

22:34

0 نفر لایک کرده اند ...

۷۱۸۱۰۰

عضویت: 1403/04/12

تعداد پست: 1588

اهااا 🥲😢😢😢 الهی عزیزم عقل مونده ن معلومه کاملا

اون شب از شدت ناراحتی بچم تا دو هفته بی حرکت بود فکر کردیم

دور از جون تو شکمم مرده

1403/09/01

22:35

0 نفر لایک کرده اند ...

۷۱۸۱۰۰

عضویت: 1403/04/12

تعداد پست: 1588

زنیکه مریض .مظلوم گیرآورده من بودم خودشو هفت طایفه شو میکردم تو طویله کلیدشم فرو میکردم تو کتفشون

دیگه گذشته

هر روز کارایی کردن که دیگه این اتفاق اندازه روز اول برام مهم نیست

1403/09/01

22:36

1 نفر لایک کرده اند ...

tohgizi

عضویت: 1400/05/12

تعداد پست: 9319

اون شب از شدت ناراحتی بچم تا دو هفته بی حرکت بود فکر کردیم دور از جون تو شکمم مرده

😢😢😢 خدا تاوانش میگیره ولت شکسته اونم حامله بودی دیگ بدتر

1403/09/01

22:37

0 نفر لایک کرده اند ...

رهگذرm

عضویت: 1401/10/05

تعداد پست: 2043

من امروزیه سررفتم خونه ی مادرشوهرم..بعد با عصبانیت بهم گف تومگه به شوهرت غذانمیدی که بچه م چندباره هی میگه قندم افت میکنه و...

منم گفتم پسرت تو خونه پیداش میشه که غذا بخوره..بعدش چرا درست نکنم؟پس تو خونه ماچی میخوریم...اووفف یعنی اینقدر اعصابم خوردشد خواستم بلندشم بالگد بزنم تودهنش...گفتم اینقدرمیره تو کافه قلیون وقهوه و..میکشه ومیخوره ازاونه قندش میفته ..دید اعصاب ندارم خندید هااا اره خاله م جان ازهمونه پس..اومدم به شوهرم گفتم میگه ننه م چرت میگه من کی همچین حرفی زدم 😐..یه پاش تو گوره یکی بیرون فقط دنبال بهونه س شردرست کنه

تنهائیم را کسی حس نکردجزخدا❤️

1403/09/01

22:38

0 نفر لایک کرده اند ...