هر کی بود ناراحت میشد انگار اون۳سال دستش انداختی باید زودتر میگفتی شرطتتون اینه خونه داشته باشه
خودت زنگ بزن همین حرفارو بزن بهش ...بگو سه سال وقت من کشک شد ؟ باید سه سال می‌گذشت می‌آمدی خونه مون و بهم وعده وعید دروغ میدادی تا بفهمم با کی بودم این مدت ت ک تو این سن حرفت سند نیس خب از اول میگفتی اختلال شخصیتی داری ....جواب این سه سال احساس و وقت منو بابات میده یا مامانت؟
مامانت شوهر خودش از قبل ازدواج خونه داشته؟؟؟؟؟؟
درضمن اگه مشکل فقط خونه است ..شما هم کوتاه بیا ..دوتا کارمند هستید بالاخره با کمک هم می‌سازید.... بگو مادرم وظیفه اشه بگع خونه رو حالا تو میتونی فراهم کنی یا نه ..اینو به زبون بیار ن اینکه سه سال احساس و وقت منوو کشک کنی
لااقل شمااجبار میکردی طرف خودت را آرام میکردی منظورم مادرته دیگه اگرم یک درصد ان و خانوادش راضی بودن با رفتار مادرت کلا میرن
ولش کن فراموشش کن
اگر اون دوستتون میداشت باهات جدی صحبت میکرد و حل میکردید میگف اگ دوسم داری باید با شرایطم کنار بیای و مامانت اینارو راضی کنی اون باید نازتو میکشید ناز از زنه نیاز از مرد پس معلومه هیچ نیازی این وسط نیست! خوب فکر کن خودتو کوچیک نکن اکر تا هفته اینده پیام ندادن فراموشش کن حتی
دین اون چیه؟ این موضوعات قبل از جلسه رسمی باید حل میکردید خودتم باید مادرتو می‌پختی و همچین ایشون مادرشون.ما هم خانواده ها مخالف بودن اول خانواده خودمو اوکی کردم و از طریق همسرم خانواده اونارو شب خواستگاری پدر همسرم مو به مو حرفای که من به همسرم گفته بودم که اینجوری حرف بزنن اینارو بگن و تکرار میکردن
در ضمن من باشم زنگ میزنم تکلیفمو مشخص میکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز