یه جورایی انگار من خدمتکار خونه ام همه ی غذا درست کردنا با منه یه بارم اگه به یه دلیلی درست نکنم کل خانوادم همگی حمله میکنن بهم که دست به سیا و سفید نمیزنی همش سرت تو گوشیه یعنی بابت همه ی کارام باید بهشون جواب بدم گوشی میگیرم دستم میگن چرا میری تو گوشی در صورتی که خودشون همش تو گوشین میرم حموم میگن چرا میری حموم یعنی واسه همه چی باید جواب پس بدم
برادرمم زبونش خیلی نیش داره همش با کنایه حرف میزنه و تخریب شخصیتی میکنه و خیلی وقتا بهم زور میگه منو برادرم اتاق مشترک داریم یعنی
وقتایی که اون هست من نمیتونم برم اتاقم یه سری از اتاق بیرون نرفتم یه جعبه خیلی سنگین پرت کرد سمتم چشام کلا کبود شده بود و به خاطر اون و برای آرامش خودم مجبورم تو پذیرایی بخوابم،یعنی هر چقدرم رو خودم و اعتماد بنفسم کار کنم باز یه حرفی میزنه منو میسوزونه و حالمو بد میکنه..
ببخشید خیلی طولانی شد کسی راهکاری داره که چیکار کنم اینا برام مهم نباشن و حالم به خاطر قدر نشناسی اینا خراب نشه؟