قبلاً می رفتم دستشویی تمام دستشویی رو می شستم بیرون میومدم
یا قبلاً که دانش آموز بودم ،جلوی انگشتم رو می کشیدم به انگشت دیگم تا بین ناخن و انگشتم فاصله بیفته
و هر چقدر این کار رو تکرار می کردم عصبی تر می شدم
ادامه پیدا می کرد
مادرم می گفت زشته این کار رو نکن یکی میبینه فکر می کنه داری مف پاک می کنی
نمی تونم چراغ اضافه روشن کنم ،ببینم روشنه خاموش می کنم
موهام رو نمی تونم باز بزارم
حتما باید با مش مو محکم ببندم تا دردم بیاد
می رم دستشویی دستم رو هزار بار می شورم