ببین خواهر منم سر دختر اولش، اومد ادا نه نه خوبا رو بازی کنه، هی مامانم میگفت، دختر، بچه ات لاغر ، کم جونه بده.
میگفت نه اونا که شیر خشک میدن، انگار بچه رو باد کردن و تپلی کاذب و ....
میگم ماما هم هست، اومد اصولی بشه مثلا، الان دختر دومیش که ۴ سال از اولی کوچکتر، از اولی درشتر و سنگین تر.
دستای دخترش عین چوب شور میمونه والله.
سر دومی خودش، بدون گفتن بقیه تند و تند شیر خشک میریخت تو حلق بچه، کنار شیر خودش.