وای چقدر سخت میگیری یه شام که این حرفارو نداره
من با مهمون یه وعده مشکلی ندارم . ولی مهمون های من از راه دور میان . تمام برنامه هام می‌ریزه بهم . صبحانه ، ناهار،شام،خواب .
من بر عکس عاشق رفت و امدم ..
من بخاطر همین رفت و امدها میخوام جدا بشم چون اصلا حوصله مهمون رو ندارم
اولش من اجتماعی بودم شوهرم منزوی ازبس سرکوب کرد الان دوتامون منزوی ایم فقط اون با دوستاش مجردی خیلی بیرون میره
الان اینا میگن خونوادگیش کنیم خانما هم باشن من متنفرم
هروقتم گفته گفتم نه تو هرجا دلت میخواد برو اصلا ۱هفته نباشه اصلا مهم نیست فقط رفت و اومد نباشه نه میخوام جایی برم نه کسی بیاد
مدام تو خونه دروپنجره ها بسته تنها ساکت بی سروصدا😍
اگه بجای من بودی چیکار می کردی؟خانواده خودم دوساله نیومدن خونم بعد سمت شوهرم و سالی دو سه بار میگم آخرش فقط شوهرم فحشم میده بد بیراه میگه میدونم که خوشحاله که دعوت کردم این کارو میکنه که یعنی من نمی‌خواهم تو داری دعوت می کنی منم تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت دعوت نکنم اونه همه براذها خواهرش راه دوران هر دوماه میان
من خودم ماهی سه دوبار خونه پدر شوهرم میرم چون مادر شوهرم فوت کرده گاهی بهش سر میزنم اما خواهر شوهرم دیوار ب دیوار خونه پدر شوهرمه خدا خیرش بده هوای پدرشو داره اما اکثرا پدرشوهرمو دعوت میکنم اما در کل ماهی یکبار میرم خونه خواهر شوهر یا برادرشوهرم همیشه هم دعوت میکنن خونه منم همینطور ماهی یبار میان دعوتشون میکنم با دوستامم فقط بیرون میرم چون خوشم نمیاد پای دوستام خونه ام باز بشه ،، خانواده خودمم یذشهر دیگه هستن ک خیلی رفت آمد نداریم چون دور هستن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
38 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز