2777
2789
عنوان

میخوام درد و دل کنم دلم گرفته

91 بازدید | 9 پست

یک ماهه عروسی کردم قرار بود شوهرم تا دو ماه بهم دست نزنه چون من دوسش ندارم خواستم تو این دوماه خانوادمو راضی کنم که بزارن جدا شم 

یه روز مامانش انقد بهش گیر داده بود که ارع ما دستمال میخوایم و اینا تو مرد نیسی رفته بودن رو مخش اومد سراغ من گفت بیا انجام بدیم چیزی نمیشه من تا ته انجام نمیدم و اینا وقتی انجام داد کلا چند ثانیه بود نذاشتم ادامه بده ولی خو پردم ارتجاعی نه درد داشتم نه خونریزی حتی روزای بعد هم خونریزی نداشتم رفتم دکتر گفت یه پارگی کوچیک 

حالا حس میکنم اشتباه کردم گذاشتم این کارو کرد زندگیمون مثل آدمای عادی نیست اصلا همش دعوا الانم دعوا کردیم هیچ بهم محل نمیزاریم دارم گریه میکنم بیشتر بخاطر اینکه دخترونیم رو بیخودی بیخودی از دست دادم بیاید حرف بزنید باهام

عجیبه

واقعا عجیبه

فکر می‌کردم می‌میرم...اما نمردم، فکر می‌کردم هرگز از غم و اندوه رها نمی‌شوم اما رها شدم، فکر می‌کردم این درد هرگز رهایم نمی‌کند اما رها کرد.‌.. فکر می‌کردم شب نخوابی هایم تمام نخواهد شد... اما تمام شدند ... فکر می‌کردم دیگر هیچ رنگی جز سیاه را تشخیص نخواهم داد ... اما تشخیص دادم... فکرمی‌کردم حال دلم تا ابد خوب نخواهد شد... اما خوب شدم و من مصداق بارز <این نیز بگذرد> هستم!

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



چی عجیبه

کدوم آدم عاقلی شرایط شما رو داره واقعا؟


فکر می‌کردم می‌میرم...اما نمردم، فکر می‌کردم هرگز از غم و اندوه رها نمی‌شوم اما رها شدم، فکر می‌کردم این درد هرگز رهایم نمی‌کند اما رها کرد.‌.. فکر می‌کردم شب نخوابی هایم تمام نخواهد شد... اما تمام شدند ... فکر می‌کردم دیگر هیچ رنگی جز سیاه را تشخیص نخواهم داد ... اما تشخیص دادم... فکرمی‌کردم حال دلم تا ابد خوب نخواهد شد... اما خوب شدم و من مصداق بارز <این نیز بگذرد> هستم!

هیچکی هزار بار خواستم جدا شم تو عقد خانواده خودم نذاشتم

خب ممکن نیست اختلافاتتون رو حل کنین؟

فکر می‌کردم می‌میرم...اما نمردم، فکر می‌کردم هرگز از غم و اندوه رها نمی‌شوم اما رها شدم، فکر می‌کردم این درد هرگز رهایم نمی‌کند اما رها کرد.‌.. فکر می‌کردم شب نخوابی هایم تمام نخواهد شد... اما تمام شدند ... فکر می‌کردم دیگر هیچ رنگی جز سیاه را تشخیص نخواهم داد ... اما تشخیص دادم... فکرمی‌کردم حال دلم تا ابد خوب نخواهد شد... اما خوب شدم و من مصداق بارز <این نیز بگذرد> هستم!

خب ممکن نیست اختلافاتتون رو حل کنین؟

من دوسش ندارم 

اون مشکل خاصی نداره پسر خوبیه سالم هم هست 

ولی من حس خاصی بهش ندارم گاهی اوقات انقد ازش بدم میاد که وامیسم فوش دادن بهش اصلا نمیتونم فقط هم یه بار رابطه داشتیم از عروسی تا الان 

من فقط میگم عیب داره حالا که زن شدم بخوام جدا شم؟؟

من دوسش ندارم اون مشکل خاصی نداره پسر خوبیه سالم هم هست ولی من حس خاصی بهش ندارم گاهی اوقات انقد ازش ...

نه 

شما که انگار دیگه انگیزه ای برای درست کردن این شرایط نداری

پس بالاخره که چی

هر چند به نظر من درست کردن این شرایط شاید عاقلانه تره

تو درچارچوب ازدواج با شوهرت رابطه داشتی!!

طلاقم که بگیری کسی با رابطه داشتنت مشکل نداره

تمرکزت رو رو این قضیه نذار

فکر می‌کردم می‌میرم...اما نمردم، فکر می‌کردم هرگز از غم و اندوه رها نمی‌شوم اما رها شدم، فکر می‌کردم این درد هرگز رهایم نمی‌کند اما رها کرد.‌.. فکر می‌کردم شب نخوابی هایم تمام نخواهد شد... اما تمام شدند ... فکر می‌کردم دیگر هیچ رنگی جز سیاه را تشخیص نخواهم داد ... اما تشخیص دادم... فکرمی‌کردم حال دلم تا ابد خوب نخواهد شد... اما خوب شدم و من مصداق بارز <این نیز بگذرد> هستم!

نه شما که انگار دیگه انگیزه ای برای درست کردن این شرایط نداریپس بالاخره که چیهر چند به نظر من درست ک ...

مطمئنی کسی مشکل نداره؟؟؟من فکرم اینه فردا نمیگن دختره که نمیخواست چرا گذاشت دست بهش بزنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز