2777
2789

صبح داشتم آماده می شدم برم سر کار بعد اومدم گل سرم رو بزنم که موقع باز کردنش شکست . 

بعد رفتم سر کار تا ۴ بعد ظهر و تا همین الان داشت بالای شکمم می سوخت و درد می کرد و از صبح اذیت بودم . بعد الان اومدم لباسم رو عوض کنم فهمیدم فهمیدم تیکه شکسته و فلزی گل سرم افتاده بوده تو لباسم و قرمز شده بود جاش . 

یعنی هر وقت حس کردین خنگین یاد من بیوفتید و به خودتون امیدوار بشید 

😂

اگه فقط یه روز یه روز دیرتر میومدم میشه سه سه سه 🥲     هعی من اگ از این فکرا داشتم الان داشتم پادشاهی میکردم اهای کسی ک با نظراتم مخالفی خوب مخالف باش😊          دیگه خیلی حرف توهم نخون میگم نخون های با توام حرف گوش نمیدی نه خوب گوش نده 😬 من چیکارت کنم 🤷‍♀️       خود درگیر هم خودتونید من دخمل خوبیم 😌🤞

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



به منی ک تو حموم امدم بیوفتم بجای اینک دوش حموم بگیرم دست بردم ابو بگیرم حرف از خنگی نزن لعنتی بعد انتظار هم داشتم نیوفتم 😬

اگه فقط یه روز یه روز دیرتر میومدم میشه سه سه سه 🥲     هعی من اگ از این فکرا داشتم الان داشتم پادشاهی میکردم اهای کسی ک با نظراتم مخالفی خوب مخالف باش😊          دیگه خیلی حرف توهم نخون میگم نخون های با توام حرف گوش نمیدی نه خوب گوش نده 😬 من چیکارت کنم 🤷‍♀️       خود درگیر هم خودتونید من دخمل خوبیم 😌🤞
من یه بار س و‌ت ی ن فانتزی پوشیده بودم یه تیکش استیل داشت رفته بودم دانشگاه زیرش انچنان میخارید دیگه ...

من اولش فکر کردم فلز سوتین ولی فاز سوتین رو چک کردم و فهمیدم سر جاش . عقلم نکشید که برم چک کنم از صبح یه جیز تیزی داشت فرو می رفت تو قلبم 

یاد خودم افتادم یه بار می‌رفتیم اصفهان من عجله ای لباس پوشیدم و دو تا بچه دارم عجله ای اونارو هم آماده کردم و جمع و جور کردم ولی حس کردم زیر بغلم میسوزه گفتم حتما کورک یا دمله که انقدر درد میکنه خلاصه رفتیم اصفهان رفتیم مهمونی من همچنان درد تااااااااا آخر شب بچه هارو خوابوندم و اومدم لباس عوض کنم برای خواب دیدم سوتینم نو بوده و من تیکتش رو نکندم لامصب یه دفترچه هم بهش وصل بود داغون شدم تا شب از درد ... حالا خوبه تند تندی یه بار هم رسیدیم اصفهان لباس عوض کردم اما نگاه نکردم چی داره منو سوراخ میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز