بقیه مادرا غللللللط کردن
داداش منم موقع امتحانات پایان سال همش تو کوچه داشت فوتبال بازی میکرد
مامان همکلاسیاش به مادرم زنگ میزدن پسر ما هی درس میخونه پس پسر تو نمیخونه
مادر منم میگرفت داداشمو میزد و سکه یه پولش میکرد تو جمع.
روانیا
اونوقت داداش من میگفت میخوام برم خونه مادربزرگم از دروغ میگفت بعد میرفت کتابخونه درس میخوند دوساعت
توی طول سال هم مرتب میخوند همه کتاب حفظش بود
این کارا رو میکرد که خانواده رو سورپرایز کنه بعد اینجوری باهاش برخورد میشد
اینارو گفتم بدونی که اونا زر زیادی میزنن
با این کارا پسرت رو از درس بیزار میکنیاااا