2777
2789

کلاس اولیه دارم بهش مشقاشو میگم اومدم دیدم همینجوری سیا کرده از روشم نمیخونه. میگم ب کدومه میگه نمیدونم منم حرصم گرفت یدونه کوبیدم رودستش مدادش دستش بود رفت تو پاش یخورده سوراخ شد گریه کرد.

اعصابم خیلی خورده هروز همش دارم سرش داد میزنم خنگ بازی در میاره منم قاطی میکنم وقتی میگه نمیدونم یا اشتبا میگه دست خودم نیس داد میکشم

میگه تو مامان بدی هستی وحشی هستی😔

اون از اون یکی پاش که دوستش گاز گرفته بود سوراخ شده بود اینم از این یکی که خودم زدم


آسمااان۱۳۷۲ سابق هستم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



با بازی و رشوه یاد بده 

مثلا یگو که 3 تا بنویس ی 15 دقیقه موبایل بازی کن اینطوری

وقتی خدا تنها شد "انسان " را آفرید یا زمانی که انسان تنها شد "خدارا آفرید " ؟ در سرزمینی که تفکیک جنسیتی از کودکی صورت میگیرد دخترانش پسران را گرگ تصور میکندو پسرانش دختران را  طعمه تصور میکنند و در اوج گرایش و کشش با پیش زمینه ای آلوده عاشق میشوند بدون هیچ شناختی  پس عشق میمیرد و ارتباط نابود میگردد مردانش تنوع طلب میشوند و زنانش مرد ستیز" دردامو به دریا سپردم نهنگا از دیدن این همه حجم غم جان باختن...گویی دریا به اندازه ی درد من "عمق نداشت 🌊"من تکه نانم را امروز میخواهم نه در بهشت🖤مادرانی که پای دویدنشان را بریدند فرزندانی خواهند آورد جسارت پرواز دارند🤍مردان غول آرزوی چراغ جادوی شما نیستند !!

واقعا سخته بخدا من قبل که مادر بشم الان اینجا کلی سرزنشت میکردم ولی باید تو موقعیتش باشی ببینی آدم روانی میشه فقط خدا کمکت کنه امسال و بگذرونی 

تا با تو خندیدم خود را خدا دیدی از نسل خاکی ها خودت را جدا دیدی

نکن تروخداااا نکن

یه صلوات مهمون دلم میکنی🥹❤️ کامنت منفی جواب نمیدم پس فکرنکن واسه من کامنت منفی گذاشتی و هیچی نگفتم حق داری نه جواب ابلهان خاموشیت😉‌ کاربری دست منو رفیق صمیمیمه😍

همیشه تو ذهنش میمونه میدونی؟

یبار مامانم از خواهرم عصبانی بود من ی کلمه گفتم داشتم مشق مینوشتم نوک مداد رو توی رون پام شکوند 

تا بابام درش آورد مردم و زنده شدم 

یهو یاد اونزمان افتادم

چو غرق خاطراتم و غریق بی نجاتم و بی خواب و زابراهم و طوفان حال من:))                       

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792