چطور مردا قهر موندن رو تحمل میکنن😑😑😑😑😑

برام خیلی سخته

اخه مبینیم خواهراش شوهراشون چقدر دوسشون دارن

برادرم چقدر زنشو دوست داره حتی بی دلیل از مادرم دل کند چسبید ب زنش

برام سخته چون از بچگی هیچکسو نداشتم الانم ندارم

محبت پدر ندیدم اصلا منو نمیخواد باورمیکنی بفهمه بدبختم خوشحالم میشه براش مهم نیست اصلا

فهمید یک هفته است قهرم واومدم خونه اش اصلا براش مهم نبود هیچی نگفت 

شوهرم اومد مثلا دنبالم اصلا هم ابراز پشیمونی نکرد فقط گفت بسا خونه اینجا جایی نداری  کسی تورونمیخواد

ببین من چقدر بدبختم🥺وقتی اومد  پدرم باهاش خوش وبش کرد و شروع کزد بحرف زدن باهاش از هیچیزی جز من

شوهر بقیه هم همینه..بعضی هاشون زرنگن ظاهر رو حفظ میکنن، بعضی هاشون زحمت حفظ ظاهر رو هم به خودشون نمیدن.

من یک خواهر دارم که توی تمام زمینه های زندگی بسیار موفقه، خیلی خوشگل و خوش تیپ ،خوش فکر،باسلیقه،مهربون،خیلی باهوش،خیلی پولساز وپول خرج کن...شوهرش به نظرم توی رویاهاش هم همچین زندگی رو تصور نمیکرد ولی اونم همینه،مدام توی گوشی و اینستا و ...از مردها دل بکنین

دلم ارامش میخواد زندگی ک محبت باشه بینمون

اینجوری نیمشه خودم تنهانیستم که

پسرم پس چی

فزدا روز بزرگ شد بجای دلگرمی توی خونه بزنه بره بیرون 

همش میگه چرا ابجی ندارم چرا داداش ندارم

من بااین اوضاع تنش چجوری بیارم بااینکه خودمم دلم نمیخواد تک فرزندباشه😔اخه یه زندگی اروم چقدر سخته نتونه یه مرد فراهم کنه

سرهیچی باهام لج میکنه غرمیزنه دلم خون میشه 

شدم عصبی دیگه مغزم نمیکشه

نمیخوام این جوری تااخرعمرم بگذرونم

دیگه این مرد نرمال نیست

چجوری میشه همچین مردی رو پایبند زندگی کرد

دوستدندارم بهمون بی اهمیت باشه 

غر بزنه وهمش منو وقصربدونه

من که نمیتونم صریح حرف بزنم .

ولی علت غر زدن از نارضایتیه دیگه .

شما جایی کم نذاشتید ؟

بخدا اونم امتحان کردم براش کم نزاشتم باز غرشو میزنه

ولیدخب یکم بهتره باز ولی غروزم نمیزاره من صدمو بزارم اون نه کوچکترین کاری برام انجام نمیده

منم ناامید شدم دیگه مثل خودش شدم 

شما یه مدت بدون چشمداشت صدت را بذار .بدون انتظار جبران 

سخته

اخه هی گیر میده

چرااین اینجوریه چرا خونوادت اینن چرا اینجانمیری

بیشتر سکوت میکنم ولی.. 

نمیدونم والله 

بعضیا ذاتن گیر میدن 

فکرکنم خوشش میاد من حرص بخورم

دیگه نمیکشم یکی ناراحتم کنه تا چندساعت برنمیگردم ب حالت قبل

حالم بد میشه تپش قلب ودرد قفسه سینه

استرس

عصبی میشم

اون لحظه ام سکوت میکنم ولی اون نمیفهمه حالمو بدکرده میگه مگه چی گفتم تو الکی ناراحت شدی

نمیدونم واقعا نفهمه یاخودشو میزنه نفهمی

بعدم عصبی میشه وقهر

مشکلات شما ظاهرا طوریه که حتما باید برید زوج درمانگر .

حتی همسرتون نیومد خودتون برید 

نمیاد ک هیچی منم نمیبره

خودم نمیتونم برم ازشهردور وبچه کوچیک دارم

ممنون از راهنمایتون

گفتم شما مرد هستین شاید درکش کنیدچشه