2777
2789
عنوان

فردا بچه رو ببینم می دونم میزنمش

| مشاهده متن کامل بحث + 2930 بازدید | 132 پست
فکر نکنم به بلوع رسیده باشه تو این سن خیلی کمه که این اتفاق بیفته مطمعا نیستم در این باره این رفتار ...

وقتی دست دخترم کبود میشد

حتی خودشم نمی دونست بخاطر چیه

منم ازش می‌پرسیدم کسی تورو میرنه؟کسی مچ دستتو فشار داده  میگفت نه

به بازرس آموزش و پرورشم میگمآبروی خود مدرسه هم میره

عزیزم اول با مدیر صحبت کنید چون بچه خود شما هم دچار استرس میشه این اتفاقات در تمام مدارس میفته چه پسرانه چه دخترانه این بچه ها که مرتکب اشتباه میشن یا این مسایل رو دیدن یا روی خودشون انجام شده شک نکنید از نظر سنی اون دختر ۱۰ ساله هم بی تقصیره خود مدیر خانواده رو میخوان و به اون بچه هم تذکر داده میشه فقط شما با آرامش برید و بحث رو با خود مدیر شروع کنید توی مدارس ابتدایی بچه ها به شدت حساسن از همون اول و بین بچه ها اصلا دعوا رو شروع نکنید یا به دختر کوچولوتون بگید بهم نشون بده و توی جمع خدایی نکرده سر اون بچه داد بزنید یا حتی بزنیدش خود کادر مدرسه میدونن چیکار کنن 

دلبندم … من دلم فقط روی دل تو بند می شود !



Lilypie Maternity tickers

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دخترم خیلی آسیب دیده خیلیوقتی باهاش حرف می زنم متوجه میشمتازه دو هفته است می‌ره مدرسه

چجور آسیبی دیده گریه میکنه طوری رفتار نکن انگار بهش تجاوز شده بعدا روانش بهم میریزه بگو باها بازی کرده ولی چون ازیتی بهش تذکر میدم

قشنگ حتی توش چند تا مثال معروفم اورده بود

عزیزم تو سن ۵ سالگی کودک با دست زدن یا نگاه کردن می خواد بدن خودش آشنا شه 

و به بلوغی نرسیده 

در زمان بلوغ این مسائل جنسی براش به وجود میاد داخل بازه بلوغ هرموناش نا متعادل 

برای همینه می گند اونایی که می خوان تعییر جنسیت بدند بعد از بلوغ باید مراجعه کنند 

وقتی دست دخترم کبود میشدحتی خودشم نمی دونست بخاطر چیهمنم ازش می‌پرسیدم کسی تورو میرنه؟کسی مچ دستتو ف ...

بله متوجه آسیب دخترتون هستم شما باهاش صحبت بکنید ببرینش حتی مشاور 

ولی فراموش نکنید تا کامل داستان نفهمیدید رفتار تند نشون ندید هم خودتون ید جلوه می دید منطقی برید جلو مطمعا باشید کادر مدرسه و خانوادش به حسابش می رسند 


چجور آسیبی دیده گریه میکنه طوری رفتار نکن انگار بهش تجاوز شده بعدا روانش بهم میریزه بگو باها بازی کر ...

با آرامش و بازی و خنده باهاش حرف می زنم

بهش گفتم فردا میام مدرسه پدر اون دختره رو در میارم کسی حق ندارن دخترمو بزنه و ....

استرس گرفته،میگه دختره رو می دیده می ترسیده

میگه از ترس اون زنگ تفریح نمی خوام برم حیاط

یه روز اومد گفت اخیش امروز اون دختره نیشگون نگرفت!

بچم استرس گرفته و .....

عزیزم اول با مدیر صحبت کنید چون بچه خود شما هم دچار استرس میشه این اتفاقات در تمام مدارس میفته چه پس ...

دقیقا همینه اون خانوادش و اون کسی که بهش این رفتار نشون داده مقصر اصلی شاید حتی این دختر متوجه زشتی رفتارش نباشه فکر کنه عادی 

مقصر خانوادست بیشتر 

با آرامش و بازی و خنده باهاش حرف می زنمبهش گفتم فردا میام مدرسه پدر اون دختره رو در میارم کسی حق ندا ...

ولا رک پوست کنده بهت بگم کسی همچین بلایی سر بچم بیاره نابببودش میکنم ای یک در رابطه با استرس شوهرم پیش من حتی نمیتونه سرش دادبزنه چه برسه به استرس بهش بده.

له بچت بگو نترسهه بگو پشتشی بگو فردا جلو چشم خودت گوششو میپیچونم ببین مطمعن شو بعداز اون دختره کینه به دل نمیگیره برا دخترت .

بخدا فقط فکر میکنم بازی کردن یه زره زهنم میره اون سمت نفسم حبس میشه

با آرامش و بازی و خنده باهاش حرف می زنمبهش گفتم فردا میام مدرسه پدر اون دختره رو در میارم کسی حق ندا ...

ای ترو قران ادامه نده منم ترسیدم دست خودم نیست بیست سالمه تصورم میکنم گریم میگیره بقیه هم انقدر راحت حرف نزنید بچه خودتون بود بازم آروم مینشستین

با آرامش و بازی و خنده باهاش حرف می زنمبهش گفتم فردا میام مدرسه پدر اون دختره رو در میارم کسی حق ندا ...

یه پسری بود تو مهد کودکمون که کار می کردیم

همش رفتار های عجیبی نشون می داد 

یه سریم رفته بود یه دختر همسنش ماچ کرده بود 

بعد مادر اون دختر اومد گفت چرا ایم اتفاق افتاده ما به خانواده تذکر دادیم ولی بی تاثیر بود 

آخر بردنش تراپیست 

آخر فهمیدیم پسر نامادری داشته و رابطه نامادری و پدرش دیده 

و می گفت مگه این رفتار ها عادی نیست 

ما از مهد کودک بیرونش کردیم ولی خواستم بگم اونا مثل آدم بزرگ فکر نمی کنند حتی خیلی وقتا متوجه خوب و بد نمیشند رفتار بزرگ تراشون تقلید می کنند 

لطفا خانواده ها حواسشون به بچه ها باشه


ای ترو قران ادامه نده منم ترسیدم دست خودم نیست بیست سالمه تصورم میکنم گریم میگیره بقیه هم انقدر راحت ...

اگه دخترتون آروم نکردین دیه قید مدرسه زد  حق نداری باهاش بداخلاقی کنی مگه یه بچه کلاس اول چقد ظرفیت داره 

گفتم به ناظمشون چرا نمی گفتیمیگه اون همش اینور اون ور می دوئه

من کلاس اول اونقدری اعتماد به نفس نداشتم که با مدیر ناظم حرف بزنم یعنی چند وقته تکرار کره کارشو 

بچت اولین سالشه نباید خاطره بد داشته باشه چجور بقیشو ادامه بده سعی کن از یادش ببری دیگع لصلا نباید اتفاق بیفته اصلا به بچت بگو چون دردت گرفته بهش تذکر میدم

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز