2777
2789
عنوان

قدمات نارنجی پاییز من 🍁

92 بازدید | 18 پست

صدای پاشو می‌شنوم. تو هم گوش کن.پاییز رو میگم. بازم نارنگیا میان. باز میریم بوت میخریم و کلاه پشمی میگیریممم . باز انار دون می‌کنیم. بعد ناهار یه چرتکی می‌زنیم و پا میشیم می‌بینیم شب شده و هیچ کاری نکردیم. باز چای ماسالا و دم‌نوش عسل و زنجبیل دم می‌کنیم . باز عدسی و سوپ جو گرم میپزیم  عوض شام آبدوغ‌خیار 


 

میگه بابا کجاش دلگیره


نگاه نارنگیارو ، نگاه نارنجیاروو🍊🍂

به زبان حال با انسان سخن میگه

خرمالو روووو ببین


خوش اومدی نارنجی من 🧡

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁

منم اگه بچه مدرسه ای نداشتم پاییزو دوس میداشتم


شعر شد🤣

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

از پاییز خوشم نمیاد

عه چرا😄

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
منم اگه بچه مدرسه ای نداشتم پاییزو دوس میداشتمشعر شد🤣

منم دانشجوام صبا بیدار میشم ولی اول هفته نه😁

خواهرم هم شرایط شمارو داره 

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
پاییز عشق است 😍جان است 😍پر از حس خوب 🤩

منم عاشقشم 

ممنون از وایب خوبت 

انگار زیاد جالب نیس واسه یه عده

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
افسردگی داره

نه بابا برو عکاسی کن قدم بزن افسردگی نمیدونی چیه 😉

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
پاییز مخصوص خاص پسنداست 😍❤️❤️❤️

ایجانم 

الهی خوش باشه برا هممون😍🥰

قدمات نارنجی پاییز من  🍂                                                   من هر ساله بی صبرانه منتظر پاییزم زردا و نارنجیا رو با پام هم بزنم ، لباس قشنگارو از تو گنجه دربیارم ، نم بارون بزنه رو صورتم موقع برگشتن از دانشگاه ، هدفون بزارم تو گوشم قدم بزنم پیادرو با خاطراتش بگم گور بابای دنیا و نامردیاش من پاییز را میپرستم 🧡🍁
منم دانشجوام صبا بیدار میشم ولی اول هفته نه😁خواهرم هم شرایط شمارو داره

منم زمان دانشجوییم خیلی رمانتیک بودم به خدا. عاشق درس و دانشگاه. تو کل شش هفت سال تحصیلم فقط یکی دو جلسه غیبت داشتم. شاگرد اول گروهمون بودم ارشد هم همونجا بهم دادن. خیلی خوب بود. قدرشو بدونین. عاشق دانشگاه و‌ محیطهای آکادمیکم. هنوز با خاطره هاش خنده میاد روولبام ولی متاسفانه بعدها افسردگی شدید گرفتم و بیمار شدم و همه چی برام بی حس و بی رنگ و بی مزه شد.

آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر می‌کند. فکر می‌کند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه‌ی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن می‌رسد می‌بیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشم‌هایش چین افتاده، پاهایش ضعف می‌رود و دیگر نمی‌تواند پله‌ها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطره‌هاست که روی دوش آدم سنگینی می‌کند.».   از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز