2777
2789

البته اگه بابام پول داشتم برام نمیخرید تو دخترا خیلی عقب موندم 😭😭😭😭قبلا با لباس پاره منو فرستادن خوابگاه 😭امسال دیگه نمیتونم خسته شدم 😭از فقیری هیچ جشنی نمیتونم برم چون پول ندارم هیچ تولدی حتی لباس هم ندارم برم ببرون 😭خانومایی که شوهراتون خرجتون میکنن دقیقا از چی مینالین ؟میدونین چقد سخته فقیری ؟؟؟؟اصلا تا حالا با لباس پاره کسی دیدتون؟ خجالت کشیدین از بی پولی ؟؟؟؟

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟

اینی که گفتی خجالت نداره

ناشکری نکن


کار کن سرتم بالا بگیز

هر کاری کردم چهار دیواریِ دلم بشه خونَت اما نشد 🖤      لینکِ تاپیکِ شیرینی پزیِ من✨                                    مثل یه پرنده که همه پراشو چیدن..پشت تو راه اومدم تو رو نفس کشیدم..من میترسیدم ولی بخاطرت پریدم..چون دلم میخاست برات بمیرم و نگام کنی..جاش فقط حسابمو از عاشقات جدا کنی..زخمی که میخورم از آدما رو دوا کنی1401/04/2یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه.کسی که فکر نمیکردی تموم زندگیت میشه...چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم...چه عشقی تو دلم گم بود که با تو یادش افتادم...🚶 آغوشتو به غیرِ من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن..من برایِ با تو بودن پُرِ عشق و خواهشم..واسه بودن کنارت تو بگو به هرکجا پَر میکشم...💜 اون روزُ میبینم بگردی دنبالم بپرسی از همه هنوز دوستت دارم💔؟‌ به این فکر کنم چی موند ازت برام؟به این فکر کنی بدونِ تو کجام؟ نگاه کنی برات چی مونده از شکست؟پُلایی که یه شب پشتِ سرت شکست  ندونی از خودت کجا فرار کنی؟ندونی با دِلِت باید چیکار کنی  به این فکر کنی چجوری برگردی بپرسی از خودت کجا گمم کردی  شاید یه روزِ سرد شاید یه نیمه شب دلت بخواد بشه برگردی به عقب🌙

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



بمیرم برات:)

خیلی سخته منم جوونم ۲۰سالمه جوونیم خراب شده تولد یکی از دوستامم نمیتونم برم منم غرور دارم شکستم تو این جامعه 😭

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟

شوهرم هرچی بخوام برام چن تا چن تا میخره

هررررچی


اما دلم....

کاش من میتونستم برگردم عقب و تخت هر شرایطی درسمو ادامه بدم

کاش میشد 

هر کاری کردم چهار دیواریِ دلم بشه خونَت اما نشد 🖤      لینکِ تاپیکِ شیرینی پزیِ من✨                                    مثل یه پرنده که همه پراشو چیدن..پشت تو راه اومدم تو رو نفس کشیدم..من میترسیدم ولی بخاطرت پریدم..چون دلم میخاست برات بمیرم و نگام کنی..جاش فقط حسابمو از عاشقات جدا کنی..زخمی که میخورم از آدما رو دوا کنی1401/04/2یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه.کسی که فکر نمیکردی تموم زندگیت میشه...چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم...چه عشقی تو دلم گم بود که با تو یادش افتادم...🚶 آغوشتو به غیرِ من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن..من برایِ با تو بودن پُرِ عشق و خواهشم..واسه بودن کنارت تو بگو به هرکجا پَر میکشم...💜 اون روزُ میبینم بگردی دنبالم بپرسی از همه هنوز دوستت دارم💔؟‌ به این فکر کنم چی موند ازت برام؟به این فکر کنی بدونِ تو کجام؟ نگاه کنی برات چی مونده از شکست؟پُلایی که یه شب پشتِ سرت شکست  ندونی از خودت کجا فرار کنی؟ندونی با دِلِت باید چیکار کنی  به این فکر کنی چجوری برگردی بپرسی از خودت کجا گمم کردی  شاید یه روزِ سرد شاید یه نیمه شب دلت بخواد بشه برگردی به عقب🌙
کاش مجرد بودم خودم میرفتم سرکار. پولی ک شوهر بخواد اینطوری بده و واسه هزارتومن سوال جوابت کنه نخاسم. ...

آخه جایی کار بهم نمیدن و خجالت میشکم از بعضی کارا جلو هم سن و سالام آب میشم بفهمن من چقد بدبختم 😭

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟

کاش مشکل همه با پول حل میشد:)

هر کاری کردم چهار دیواریِ دلم بشه خونَت اما نشد 🖤      لینکِ تاپیکِ شیرینی پزیِ من✨                                    مثل یه پرنده که همه پراشو چیدن..پشت تو راه اومدم تو رو نفس کشیدم..من میترسیدم ولی بخاطرت پریدم..چون دلم میخاست برات بمیرم و نگام کنی..جاش فقط حسابمو از عاشقات جدا کنی..زخمی که میخورم از آدما رو دوا کنی1401/04/2یه جا تسلیم عشق بودن همه دیوونگیت میشه.کسی که فکر نمیکردی تموم زندگیت میشه...چه دنیایی به من دادی به من که دل نمیدادم...چه عشقی تو دلم گم بود که با تو یادش افتادم...🚶 آغوشتو به غیرِ من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن..من برایِ با تو بودن پُرِ عشق و خواهشم..واسه بودن کنارت تو بگو به هرکجا پَر میکشم...💜 اون روزُ میبینم بگردی دنبالم بپرسی از همه هنوز دوستت دارم💔؟‌ به این فکر کنم چی موند ازت برام؟به این فکر کنی بدونِ تو کجام؟ نگاه کنی برات چی مونده از شکست؟پُلایی که یه شب پشتِ سرت شکست  ندونی از خودت کجا فرار کنی؟ندونی با دِلِت باید چیکار کنی  به این فکر کنی چجوری برگردی بپرسی از خودت کجا گمم کردی  شاید یه روزِ سرد شاید یه نیمه شب دلت بخواد بشه برگردی به عقب🌙
آرزوی من اینه برم سرکار که بتونم لباس بخرم پیتزا بخورمعقده ای شدم

منم دقیقا 

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
شوهرم هرچی بخوام برام چن تا چن تا میخرههررررچیاما دلم....کاش من میتونستم برگردم عقب و تخت هر شرایطی ...

نمیدونی چی میگم تا حالا جلو هم سن و سالات خرد نشدی 

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
من خودمم اینجوری بودم رفتم سرکار لباس و سائل دانشگاهم خریدم چیکار میشه کرد

چیکار میکنی ؟

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
من خودمم اینجوری بودم رفتم سرکار لباس و سائل دانشگاهم خریدم چیکار میشه کرد

کارت چیخ ؟

خانه دل تنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری اهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد ؟ آری آن روز چو می رفت کسیداشتم آمدنش را باورمن نمی دانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز