اونموقع که درآدمدش خوب بود هیچ فکری برای آینده ما نکرد هیچی همه رو ریخت و پاش کرد و میداد مامانم بدون ملاحظه به خانوادش کمک میکرد بارها از ما زد داد به اونا
سر عمل قلبشهم بچه هاش هیچی ندادن بیشتر بار روی بابای من بود
حالا که شرکت خورده به پیسی یادآینده ی ما افتاده که دیگه دیره