وای سمیرا خوبش کردی فکر کن برای تولد بچه بشقاب عتیقه ببری
زشت ترش اینجاس ک تاپیکاش اکثرا توهینه چه ب خانواده خودش یا همسرش یا...خصوصا ادبیاتش
استارتر تو ک میگفتی چون زن برادرت بچه ب دنیا اورده ، قربانی کشته
چرا یهو شد شوهرخواهرت؟
تاریخ تاپیکات ۱روز باهم فاصله دارن
همین‌دیگه خودش به خودش ارزش قائل میداد منم میگفتم بیاین بالا باور میکنی تا یه مهمون میومد خونم زود فرداش میومد کی بودن شام چی‌گذاشتی
یا هرجا میرفتم باید به این عفریته جواب میدادم
بعد شش ماه از ازدواج خوشحالم که جلوی این کارهارو گرفتم گف کجا میری میگفتم‌چطور یا بیرون
چند باری بدش اومد ولی بعد تموم کرد
وقت و بی وقت میومد خونم درو باز نکردم تا بفهمه درسته یه ساختمونم ولی رو نمیدمم بهشون
یبارم خاهرشوهرم ک مجرده واس من تولد سورپرازی گرفت ایننقد خوشحال شدم و لذت ببرم تا ک اخرش ک جشن تموم شد نشستیم کیک خوردیم هرکدوم ی ور از خستگی ولو بودیم یهو شروع کردن ب قیمت تک تک چیزایی ک خریده بود و میگفت حتا قیمت بادکنکا رو ینی کیک خشک شد تو گلوم نمیتونسم قورت بدم اینقد حس بدی گرفتم ازین کارشون از دماغم اومپ
این موفقیت غرور آفرین رو تبریک میگم شما تونستید بر غول مادرشوهر پیروز شوید
