مادری نکنیم
چند روزی هست که در مورد دورهء کلاس مجازی ای که ثبت نام کرده مادری نمی کنم ، خیلی استرس داشتم که 3 میلیون پول داده برای یکسال کلاس و باید خوب درس بخونه ـ دو جلسهء اول مثل یک مادر ( البته مادر بی عقل) کنارش تو نت بودم و استاد سوال می پرسید جواب می دادم اون هم جواب می داد و کیف میکرد ، من هم خوشحال بودم که دارم کمک میکنم ( شرمنده که گاف دادم)
ییهو
یاد مامان پارسا افتادم که مادری نکنیم همسر باشیم ، به اندازهء کافی توی دوران دانشکده از درس خودم و تفریحم زدم تا پیپر های شوشو رو انجام بدم تا اونم نمره اش خوب بشه ـ یک هفته است نه باهاش می شینم نه زیاد ذوق و شوق نشون میدم ـ نتیجه : خودش تنهایی به طور کل 7 ساعت در اتاق رو بست مطالعه داشت و درس و بحث و .... ـ فعال تر شد ـ بهتر شد
من هم گل پسرش رو نگه داشتم ، کارهای خودم و خونه رو انجام دادم تا 10 شب هم تحمل کردم و فقط 2 بار توی اتاق رفتم و 10 دقیقه ای نظراتم رو راجع به موضوع دادم هرچند که دوست داشتم توی بحث " روش تحقیق" باشم و استفاده کنم ولی ... همسر باشم بهتره