همتونو دوست دارم
در مورد چشم گفتن با آرامش موافقم
من هم همین کارو میکنم یعنی اول تشخیص میدم اینجا اگه بگم چشم شوشو خوشحال میشه پس میگم گاهی یه مسایلی هست که همونیه که من دوس دارم بشه میمونم تا اون نظر بده مثلا میخواستیم بریم کرج من خودم دوس داشتم چهارشنبه بریم اما چیزی نگفتم بعد شوشو گفت چهارشنبه بریم من یه کمی فکر کردم یعنی سبک سنگین کردم بعد گفتم چشم اونم فکر کرد نظر من فرق میکرد به خاطر اون گفتم دیگه هههههههههههههههههههههههههههههه
یا مثلا من عادت داشتم توی خیلی از مسایل همش جواب مخالف بدم الان میفهمم چقدر سم وارد رابطمون کرده بودم اون هم یاد گرفته بود با من اینکارو بکنه بعد فکر میکردیم به آخر راه رسیدیم
گاهی من میگم چشم اون هم فقط انگار میخواد چشم رو بشنوه بعد کاری رو انجام میده که من دوس دارم یا بلاخره کارارو یه جوری انجام میده که منو راضی نگه داره