بیاین یه کم سیاست زنانه یاد بگیریم

هیچکی منو دوست نداره..راهنماییم کنید..صفحه 114...کمک کنید خودم درست کنم

نازنین جان شما خودت اگه مامانت یه جهیزیه خوب بهت نمیداد و الان برات خرید نمیکرد و کلا کمک مالی نمیکرد دوستش نداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جوابت قطعا منفیه هر آدمی خانواده و مخصوصا پدر و مادر شو دوست داره
نمیشه از کسی خواست که از خانواده اش دل بکنه
یه پستی گذاشتم که در حل مسائل نیاز های واقعی را از نیاز کاذب جدا کنی این همون نیاز کاذبه
باید سعی کنی قبول کنی که این شوهری که الان میگی خیلی خوبه تو همون خانواده بزرگ شده و همون پدر و مادر تربیتش کردن
و تنها کار خانواده ساپورت مالی نیست ساپورت عاطفی هم مهمه و خانواده همسر شما جوری که گفتی ساپورت عاطفی خوبی دارن
و نکته خیلی مهم اینه که این خواسته تو هیچ وقت نه مستقیم نه غیر مستقیم به شوهرت نگو و ازش نخواه خانواده اش را کمتر از خانواده تو دوست داشته باشه
به نظر من مردی که از خانواده اش که سالها زحمتشو کشیدن بگذره از همسرش خیلی خیلی راحتتر میگذره

بچه ها منو ببخشین سوال بی جا می پرسم اما نمی دونم باید از کی بپرسم آخه.
من برای بعضی ها پیام خصوصی که می زارم نمی رسه دستش و بعضی هام برای من که می فرستن نمی رسه .باید چه کار کنم دقیقا؟مرسی

نازنین جان من جوابت رو صفحه پیش دادم
مامان محدثه عم خیلی کامل و قشنگبیان کردن

ماتاتا جان مشکلت رو خوندم ببخش که زودتر متوجه نشده و جواب نداده بودم
میدونم دست تنها بودن مخصوصا تو بچه داری چقدر سخته
اگر نظر من رو بخوای میگم که یک کمک حتما برای خودت بیار که هم تو کارهای خونه بهت کمک کنه و هم تو بچه داری
گفته بودی که هزینش واستون سخته اما سعی کن از یه جای دیگه کم کنین و این کار رو انجام بدین
چون خیلی تو روحیت تاثیر میزاره و وقتی روحیه خوب داشته باشی مطمئنا زندگی زناشویی قشنگتری هم خواهی داشت
یک لیست از کارهایی که دوست داری تهیه کن و سعی کن که همشون رو دونه به دونه انجام بدی و وقتی به هرکدومش رسیدی متوجه باش و ازش لذت ببر و قدرش رو بدون مثلا از یک روز در ماه شروع کن لازم هم نیست از خونه بری بیرون همین که بشینی و پات رو بندازی رو هم و با خیال راحت از پنجره بیرون رو هم نگاه کنی واست کافیه

در ضمن از حساسیتت روی منظم بودن خونه کم کن
من کلا آدم مرتبی هستم و همیشه دنبال شوهرم بودم و هر چی اون میریخت جمع میکردم و حرص میخوردم و به قول خودت اگر غر هم نمیزدم میموند روی دلم
اما الان فقط کارهای خودم رو میکنم و مثلا اگر لباس شوهرم افتاده جایی برمیدارم و مرتب میزارمش یه گوشه به جای این که تو کمد بزارمش
اینجوری هم خودم حرص نمیخورم که کارهای او رو هم من باید انجام بدم و هم این که شوهرم رو بدعادت نمیکنم
الان یک هفته است که کمدش رو پشت و رو کرده به هوای این که میخواد مرتبش کنه یعنی اینطوری بهت بگم که از طرف کمدش رد نمیشمااااا که اگر رد بشم نه اعصاب واسم میمونه و نه کمر چون احتمالا مشغول به کار میشم ولی دارم تحمل میکنم که این کار رو از خانمهای گل همین تاپیک یاد گرفتم و میبینم که چقدر بهتره
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم بازم اگر کمکی خواستی بگو

سلام دوستان .من یه مشکلی برام پیش اومد اینجا بگم یا تاپیک مشاوره؟
اصلا هستین؟

آبی جونم چی شده؟ نگرانت شدم
میخوای تو مشاوره بگو
امضات محشره

مرسی مامان پارسا جان
من به این نتیجه رسیدم که نباید به هیچ مردی اطمینان کرد من به همسرم خیلی اطمینان داشتم ولی تو جامعه نی نی سایت چیزهایی دیدم که به خودمممممممم اطمینان ندارم چه برسه به دیگرییییییییییی

سلام به دوستای گلم . ببخشید از پریشب اشتراک اینترنتم تمام شده بود . امروز رفتم شارژش کردم .
نازنین عزیزم بهت حق می دم از خانومده شوهرت ناراحت باشی . به نظر من وقتی یه خانواده برای پسرشون می رن خواستگاری یعنی به خانواده دختر و خود دختر اعلام می کنن که همه جوره عروسشون رو حمایت می کنن و پشت پسرشون هستن . ولی وقتی از نظر مالی یا روحی کم میذارن برای عروسشون خیلی درداوره . عزیزم خانواده ها با هم فرق دارن . حتی ممکنه خانواده شما با خانواده خاله ات کلی فرق داشته باشن . منم تو دوران عقد و نامزدی شرایط تقریبا مثل شما داشتم ولی خداییش اون موقع خانواده شوهرم از نظر مالی خیلی در مضیقه بودن . مامانش هم تا چند ماه اصلا زنگ نمی زد حالم رو بپرسه البته من بهش حق می دام چون عروس اول بودم و اینو گذاشتم پای نا واردی اش و خودم شروع کردم هفته ای یکبار جداگانه به پدر و مادرش زنگ زدن و اونا هم یاد گرفتن و متقابلا زنگ می زدن .
عزیزم پدر و مادر برای هر کسی یه نعمت الهیه . خدایی اش خودت میتونی تصور کنی به پدر و مادرت محبت نکنی . سعی کن گذشته رو فراموش کنی . می دونم سخته ولی بیخیال . اگه همینجور ادامه بدی شوهرت رو از خودت نا امید ممی کنی و ازت دور میشه . بیخیال این گله ها با شوهرت خوش باش .
مامان پارسا جونم ممنون . خیلی خوشحالم شکم از بین رفت . البته حسن نیت شما برای من ثابت شده . من خیلی مردد بودم ولی گفتم موضوع رو مطرح کنم تا شکی تو دلم نباشه . بازم ممنون
در خصوص سیاست منظور سیاست سالم و در مورد زندگی خودمونه نه در باره اذیت و ازار دیگران . واقعا نمی شه گفت کسانی که دیگران رو ازار می دن یا اونها رو نردبانی برای پیشرفت خودشون می کنن ، سیاست دارن . منم موافقم این سیاست نیست . ولی متاسفانه خیلی رایجه توی جامعه

مامان دو گل جان منم هر از گاهی نامه ها ، اس ام اس ها و ایمیل های عاشقانه شوهرم رو می خونم ( خودش نشونم میده ) . یه بار هم بازی ام گرفت و از طرف شوهرم ( بدون اینکه شوشو بدونه ) جواب یکی شون رو دادم که بعد شوشو خیلی دعوام کرد چون دختره تو دانشگاه پا پیچش شده و شوشو مجبور شده بود جواب فرستاده شده رو چک کنه و با کلی دردسر ثابت کرده کار اون نبوده . ولی من بعدش فهمیدم چه کار بدی کردم . ممکن بود شوشو به حراست کشیده بشه . خدا کمک کرد قضیه ختم به خیر شد ولی خیلی دلم می خواست قیافه دختره ... رو وقتی برای شوشو عشوه میریخته و بعد فهمیده سر کاری بوده رو ببینم . از طرفی کارم بازی با اتیش بوده چون دخترهه خداییی اش تیپ و قیافه اش بد نبود یعنی از من که خیلی بهتر بود اگه شوشو یه کم شل می زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! با لاخره شیطون در بین مردان حرفش بیشتر خریدار داره و بعضی از خانوها و دختر خانوم ها هم دست کم از شیطون ندارن . ولی خدایی اش خیلی سر کار گذاشتن دختره حال داد .

ماتاتا جان با این کار شما لجبازی توی محیط خونه تون شکل می گیره . من اگه جای شما بودم وقتی که اولین بار اب لیموشیرین رو ریخت با لبخند می گفتم دستمال تو کشو هست . اصلا با مردها نباید دستوری حرف زد اگه هم اهمیت نمی داد خودم پاکش می کردم . ببین عزیزم کارت درست نبوده هسته ها رو تو جیب شلوارش گذاشتی . یه جورایی بهش گفتی بجنگ تا بجنگم . الان شوهرت مثل یه شیر زخم خورده ( دور از جونش ) منتظره تا شما کاری کنی تا ازت اتو بگیره و اونم تلافی کنه . اینجور جو خونه متشنج میشه . من خودم شوهرم تنبل و شلخته اسسسسسسسسسسس تا دلت بخواد اما برای کارهای خودش فوق العاده تمیز و وسواسی . فکر کن چقدر زور داره وقتی کتابهای خودش میلی متری توی کتابخونه هستن بعد وقتی مسواک میزنه درست دستشویی رو نمی شوره و همه خمیر دندان ها به کف دستشویی می مونه .اه اه اه
خیلی سعی کردم این اخلاقش رو کنار بذاره اما 33 سال اینجور بوده نمی شه عوضش کرد . وقتی خوبی هاش رو می بینم بخصوص که چقدر به زدگی اش پایبنده می گم خوب اینم اخلاق بد شوهر منه . یکی زن بازه یکی معتاده یکی رفیق بازه شوهر منم شلخته اس . یه جورایی باهاش کنار اومدم البته شاید از نظر سیاست زنانه درست نباشه اما خودم جمع کنم بهتر از تشنج و دعوایی که وارد محیط خونه میشه . این نظر منه . امیدوارم به دردت خورده باشه . راستی یه چیز مادر شوهرم من وسواسی شدیده طوری که از نظر من نیاز به درمان داره . فکر کن وقتی اون نتونسته پسرش رو درست کنه من چه توقعی داشته باشم ؟ خانومی امروز که اومد با مهربونی بهش بگو دوست دارم خونه تمیز باشه و......... دلیل کارت رو براش توضیح بده شاید تا چند روزی فایده داشته باشه اما معمولا زیاد به مردا بابت تمیزی نباید گیر داد . برعکس شوهر من ، برادر شوهرمه . تو عمرم مردی مثل اون ندیدم . تمیز و مرتب . یه چیزی من می گم و یه چیزی شما می خونید . هزار تا زن رو می زاره تو جیبش بسه که تمیز و مرتبه اما زنش از دستش به عذابه . میگه حتی نفس کشیدنمون هم باید با نظم باشه و تو اشپزی ، تو گردگیری و تو نظافت و حتی طرز چیدن خوراکی ها تو یخچال نظر میده و زنش رو بازخواست می کنه . بیچاره جاری ام افسردگی گرفته . فکر کن تحمل همچین مردی چقدر سخته و چقدر این مردا اعتماد به نفس زنشون رو له می کنن . برادر شوهرم رو که دیدم به شلختگی های شوهرم راضی شدم

مامان محدثه جملاتی که میزاری کارایی اش اثبات شده هست یه فقط چون پیامبر گفته ؟

من برای یه تصمیم درست تو زندگیم به دعای خیر شما نیاز دارم ...

پردیس::


من مشهدم و اگه خدا قبول کنه تو این روز جمعه برات بهترینها رو از کائنات می خوام.

فدات بشم برنز طلایی جونم بدجور تو تشویش و استرسم.به یاری خدا امیدوارم همه چیز درست شه...زیارت شما هم مقبول گلم