کیا مثل من شوهراشون امروز تو خونه بودن و گرفتن خوابیدن و یه بیرون نرفتن؟؟؟؟
خودم کاش رفته بودم یه دور زده بودم ولی لیتقدر منتظر موندم آقا بیدار شن با هم بریم که خیلی دیر شد الانم مثه مار زخمی منتظر دعوام ...
شش هفت تا مسیج دادم بهش که نصفه شب من خوابم برد بخونه حسابی عذاب وجدان بگیره...
مامانم اینا تو این شهر نیستن و غریبیم که بگم میرفتم اونجا...
کارش خیلی سخته از صبح ساعت پنج بیدار میشه تا ظهر عصرم میره مغازه ....همیشه هم درکش میکنم و میگم اول استراحت کن
اما امروز در حد یه ساعت با هم میرفتیم در حد گوجه و خیار خریدن بیرون
بیایین بگین همدرد دارم🤧