به قول قدیمیهابه رفتارکسی برونه به لباسش
مهم نیست کی هستش
هرکس رفتارخوبی کرداونویادبگیریم
من خودم روراحت کردم
گفتم نمیخوام ببینمتون
به زوراومدن خونم منم محل سگ ندادم رفتن
ازخدامیترسم
ولی خیلی آزارمون دادن
به شوهرم میگم مادرته برووبیادو....گناه داره
ولی مثل قبل خودم رونمیکشم براشون
دقیقا عین من
خداروشکر شهر دیگه هستیم وگرنه از اون عادت ها دارن سر ظهر ساعت دو بدون زنگ زدن میومدن خونمون
یبار پدرشوهرم اومدمنم تازه عروس لباس نامناسب سر ظهر هم بود خونه نامرتب درو باز نکردم
شبش مادرشوهرم اومد خونمون با تیکه بهم گفت قدیما ی حیایی بود الان عروسا فکر میکنن ریسس خونن دروباز نمیکنن
منم گفتم قذبم ک نیست تلغن هست تمای بگیرین شاید یکی لباس رو بند داسته باشه دلس نخاد کسی ببینه
خانم بدش اومد
به جهنم که بدش اومد آفزین بهت خوب گفتی بهش.... انقدر بدم میاد بیخبر سرشون و عین خر میندازن پایین و میرن خونه مردم...
خب خبر مرگت یه زنگی تماسی چیزی بگیر...
من یه بار پسرم نوزاد بود بعد اصلا شبا نمیخابید
بعد منم همیشه خسته بودم
این که ظهرا میخابید منم کنارش غش میکردم
بعد پدرشوهرم بدون اطلاع اومده بود خونه
منم واقعا خسته بودم خونه نامرتب
خودمم لخت درازکشیده بودم
داشتم بچه شیر میدادم
در و باز نکردم😜
دیگه از اون ببعد یادگرفت هروقت میخاد بیاد
زنگ میزنه
به جهنم که بدش اومد آفزین بهت خوب گفتی بهش.... انقدر بدم میاد بیخبر سرشون و عین خر میندازن پایین و میرن خونه مردم...
خب خبر مرگت یه زنگی تماسی چیزی بگیر...
من یه بار پسرم نوزاد بود بعد اصلا شبا نمیخابید
بعد منم همیشه خسته بودم
این که ظهرا میخابید منم کنارش غش میکردم
بعد پدرشوهرم بدون اطلاع اومده بود خونه
منم واقعا خسته بودم خونه نامرتب
خودمم لخت درازکشیده بودم
داشتم بچه شیر میدادم
در و باز نکردم😜
دیگه از اون ببعد یادگرفت هروقت میخاد بیاد
زنگ میزنه
من هنوز بچه نداشتم ولی یادمه لباسارو از رو بند جمع کرده بودم وسط حال بود هم خودمم ژولی پولی با ی مینی ژوپ کوتاه اصلا هم وقت تعویض نداشتم
خدا شاهده دو دقیقه قبل اومدن ز میزد ی خاکی تو سرم میکردم
بعدشم مثلاً سر ظهر اومدی مچ منو بگیری والا سگ و میزدن تو اون گرما از خونه در نمیومد
بس که بیکارن.... پذر خودم هرموقع میخاد بیاد خونم
۱۰دقه پیاده روی دارن تاخونه ما
همیشه زنگ میزنه
که باباجون من دارم یه سرمیام پیشت....
فقط هم صبحا میاد
هیچوقت نشده عصر که شوهرم خونس
یا پنجشنبه جمعه بیاد
میگه این وقتا مزاحم نمیشم
شوهرت خونه اس
به اون برس
خدا پدرتون رو سلامتی بده
خانواده خودتان درک میکنم
بروز حوصله نداری لباست بده آقا شاید من دلم لباس باز میخواد زیر بغلم هم پیداباشه یک دفعه میای خوب وقت کنم لباس عوض کنم
خواهرشوهرم میومدی انگار خونه رعیتش اومده تک ب تک اتاقارو میگشت خودش از تو یخچال میوه بر می‌داشت
برا من عجیب بود این کاراش
والا ببار از برادران و خانم هاشون این چیزا رو ندیدم
میومدی مادرشوهرش می‌گفت به دخترش ببین کمد رخت خاباش مرتبه اگه نیست مرتب کن یا مثلاً در کمد وسایلم باز میکرد با لحن بد اووووو چقدر کیف میخوری پول حروم کنیا خو بتوچه
