بخاطر دخترم خجالت می کشم

من ندیدم بچه ۱۸ ماهه بره پیش مامانش بشینه بچه طبیعت اینه اگه کنجکاوی نکنه مشکل داره از خونه ات اسباب بازی ببر مهمونی یا اگه چیز شکستنی نباشه از میزبان اجازه بگیر بازی کنه 

دخترم دو ساله و نیمه ببینی شکرگزار دخترت میشی سرویس مون کرده

از نظر منم روانشناس مشاور تاثیر زیادی نداره تاثیری که باید داشته باشه رو نداره

هرروز دو سه ساعت ببرش پارک بزار انرژیش تخلیه بشه . براش ی کارتونی چیزی بزار سرگرم شه. یا تو حموم ی چهار تا عروسک بزار جلوش یکم اب بزار بازی کنه انرژیش خیلی زیاده

سلام عزیز 

خوبی 

حق میدم بهت

من دخترم کوچیکه. واقعا تا دوسالگی نفهمیدم چجوری گذشت. خیلی کلافه بودم. مهمونی و مراسما داغون بودم. 

همه هم میگفتن به چه روزی افتادی و.... 

به کارای خونه نمی‌رسیدم و... 

خیلی سختم بود

ولی بعد دوسالگی، رفته رفته بهتر شد. 

نگران نباش، دیگه آخرای روزای سختته. دوسال به بعد که از شیر میگیری از پوشک میگیری و... بچه بزرگتر شده بعضی چیزارو میفهمه و.... راحت میشی 

چند ماه مونده تحمل کن گلم

منم مشکل تورو دارم الان بچم ۴ سال و نیمشه، خوب بچن دیگه شیطونن،حقیقت اینه که من دیگه جایی نمیرم واسه هیچکسم مهم نیست که به من چی میگذره فقط خدا نکنه ببینن من دو دیقه تمرگیدم،تنها کسی که منو درک میکنه شوهرمه باهم تصمیم گرفتیم دیگه جایی نریم چون من چیزی از مهمونی نمیفهمم،عید خونه خواهرم اونهمه بچه بودن بازی کردن سر شام همه ساکت نشستن،من سر پا وایسادم دوتا قاشق خوردم که اصلا مزشم نفهمیدم،ساعت ۹ نشده بود من برگشتم خونه هیچکسم نگفت بشین مثلا زوده اینا هیچی همه راضی بودن برگردم در صورتی که من عین دم وصلم به بچم نمیذارم دست بزنه به چیزی اصلا نمیشینم،دیگه الان ۴ ماهه هیچ جا نرفتم راحت ترم

عادیه بخدا 

پیش فعال هم نیست، بچه داداش منم همینه، تازه ازین بد تر 

ولی هیچکس به مادرش گیر نمی‌ده، مادر ک نمیتونه بخاطر بچه خودشو بکشه 

اما من هر وقت تنها با خودم بردم بیرون دردسر داشتم بد جور، قشنگ میفهمم چی میگی 

یه بار تو مغازه اسباب بازی بودیم، یه شکلات دست فروشنده دید زمین و زمان و به هم دوخت، ابرو برام نذاشت، ولی بچس کم کم بزرگ میشه فهمیده میشه 

دعواش نکن دختر گل تو، به حرف دیگران هم توجه نکن

دوست داره با آدم متفاوت باشه

یادش نمیره فقط انقدر سرگرم اون آدم میشه تو رو یادش میره

پسر منم بیست ماهشه تو خونه بد نیست شیطونی خودشو داره بیرون که میریم همش میخواد بره این ور‌اونور اگه آب ببینه مهم نیست چقدره چیه حتی اگر آبی که از حیاط همسایه ریخته بیرون و کثیفه هم ببینه میخواد بره بشینه توش بازی کنه دوست شوهرم دیشب اومد دم در رفت بغلش دیگه نیومد اونم برد تابش داد براش خوراکی خرید آوردش. 

اون قسمت از حرفات که راجع به حرف و توقعات دیگرانه درک میکنم و بهت حق میدم واقعا یه سریا یه جوری حرف میزنن انگار خودشون تاحالا بچه نداشتن انگار اصلا تا حالا تو عمرشون بچه ندیدن در صورتیکه ما بچه داری اونارم دیدیم مالی نبودن سعی کن تا جاییکه میشه رابطتو باهاشون کم کنی هرجا نشد سعی کن لااقل کمتر به حرفاشون توجه کنی 

درمورد پسرت باید بگم اصلا غیر طبیعی نیست همه بچه ها شیطونی رو‌دارن یکی کمتر یکی بیشتر اینکه بچه شما انرژی بیشتری داره اصلا بد نیست و سنشم سنی نیست که بخوای تربیتش کنی فعلا فقط باید آزاد باشه تا محیط اطرافشو بشناسه بازی کنه یاد بگیره تو فقط باید از دور مواظبش باشی اتفاق بدی براش نیافته سعی کن از الان بچتو با بقیه مقایسه نکنی هرکی در نوع خودش منحصر بفرده مقایسه روح بچه رو نابود میکنه