دوستم میگفت خاک برسرت اجازه میدی خانواد شوهرت...

قلبتپندهسایت

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/05

تعداد پست: 1579

من ازاول ک عروس شدم مادرشوهر خواهرشوهرم بدون هیچ حرفی خودشون جلو میشستن.منم سخت نگرفتم بچه تر بودم .،.

اونروزی باخواهرشوهرم بیرون بودیم من عقب بودم اون جلو...هم سنم هستیم .

دوستم دید میگ خاکبرسرت نباید میزاشتی خواهره بشینه جلو لااقل

راست میگه؟

کاربری دست سه نفره قسمم خوردیم تاپیکای همو نگاه نکنیم😐😂#کارآگاه بازی موقوف

1403/03/22

23:40

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

پارلااااآااا

عضویت: 1403/03/13

تعداد پست: 377

بله

1403/03/22

23:41

7 نفر لایک کرده اند ...

مینیاتوری82

عضویت: 1400/06/15

تعداد پست: 33404

راست میگه خب

خواهر شوهرت چقد پروعه

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری

1403/03/22

23:41

4 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پیتزایونیکورنی

عضویت: 1402/03/01

تعداد پست: 9904

بله

مادرشوهر اشکالی نداره سنش زیاده احترام داره

ولی خواهرشوهر خیر

‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چشمِ خود بستم که دیگر چشمِ مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من میبینمش

1403/03/22

23:41

14 نفر لایک کرده اند ...

گوفی_goofy

عضویت: 1401/08/01

تعداد پست: 10590

حالامادرشوهر هیچی

اخه خواهر شوهر جلو بشینه!!!!!!!!

پیج واژینیسموس دات آی آر(v a g i ni smus . irr) برای همه ی خانومها مفید و داشتنش ضروریه حتما مطالبشو دنبال کنید👌🏻چشم ها راشاید بتوان نابود کرد اما اندیشه را هرگز... از اونجایی که یادمه، همه فقط خواستن برن بهشت،هیشکی نخواسته بسازه بهشت🌚تو بگو بهشت چی شدش؟ اینجا هرکی مرد که رفتش زیر خاک..!!!!

1403/03/22

23:42

6 نفر لایک کرده اند ...

siti78

عضویت: 1402/09/11

تعداد پست: 3812

خاهر شوهرت چرا باید جلو بشینه

خو راست میگه.حالا مادرشوهر یه چیزی ولی خاهرشوهراونم همسن خودت.....

مخالف نظرمی ریپ نزن و بی ادبی وتوهین نکن که حوصلتو‌ندارم😒وکاریری هم ک جوابشو ندادم یعنی باهاش حال نمیکنم🦦.👈من نه اهل فوش دادنم نه حوصله بحث دارم وهم از بی ادبی بیزارم .اومدنم ب اینجا صرفا فقط برای اینکه ذهنمو کمتر درگیر مشکلام کنم و دوس دارم بیشتراینجا بابقیه دوستان بگم‌وبخندم .پس اگه شوخی کردموتو بد برداشت کردی،بدون اون مشکل توعه😊

1403/03/22

23:42

2 نفر لایک کرده اند ...