مادرشوهرم هر وقت میاد خونم باید چهار چشمی مواظبش باشم کاری نکنه یا چیزی به بچم نده. از دستش مدام حرص میخورم. پریروزم تا یه لحظه رفتم چای بریزم دیدم ملون داده بچم که سه ماه و نیمس لیس بزنه. ار چی هم بهش میگم نکن چپ چپ نگام میکنه میکنه به بچه های خودم دادم چی شد. شبش پسرم چنان دل دردی شد تا نصفه شب جیغ زد
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
شوهرم خودش میبینه. شب که بچم جیغ میزد منم سر شوهدم غر میزدم. به مادرش میگه. بارها گفته ولی اون یه اخلاقی داره دنیایی حرف بزنی کار خودشو میکنه. همون لحظه میگی فلان چیزو نده به بچه تو چشمت نگاه میکنه انجام میده
اگه برات مهمه از این به بعد وقتی میاد خونتون همه چیزو مدیریت کن اگه تنهایی اول چای بریز بزار اپن بعد خوراکی هارو بزار اپن بعد سریع همه چیزو بچین جلوش محکم بچه رو بغل کن تا وقتی خوراکی هست حتی ی لحظه ازش دور نشو
با یه لیس دل درد وحشتناک نمیگیره بچه اما اینجور میوه ها برای این سن خوب نیست و آلرژی میاره و ...
یه لیس نبود تا برسم بچه داشت میخورد بعدم که گفتم نده گفت خب دوس داره چیکارش داری یهو با تشر گفتم نده که راضی شد. هفته پیشم سیبو با چاقو تراشید گفتم نده گوش نداد زیاد داد بچم یبوست شد. مدفوعش سفت شده بود اذیت شد
هیچ وقت بین دو تا همخون نباش اینا که گفتی همه از روی محبته در حد فهمش غیر خوراکی دادن باقیش خیلی به بچه صدمه نمیزنه خیلی خوبه که مهربونه و بچه رو اینقدر دوست داره بعد رفتنش سریع صورت بچه رو بشور
هیچ وقت بین دو تا همخون نباش اینا که گفتی همه از روی محبته در حد فهمش غیر خوراکی دادن باقیش خیلی به ...
من بخاطر صورت بچم انقد بد شده بود مجبورشدم ببرم دکتر. دکترم کلی دعوام کرد گفت چرا بوس میکنی شوهرم بود دیگه نتونستم بگم مادرش میکنه. هر کی بچمو دید منو سرزنش کرد چرا بوس میکنی از بس پوست بچم بد شده بود. بعضی محبتا دوس داشتنه خاله خرسس. مثلا اون هفته سیب داد بچه یبوست شد. یا بچه سه ماهه رو میشونه. مگه بچه سه ماهه باید بشینه. یا میخواد چایی نبات به بچه بده. بچه من گرماییه دیشب گفتم پتو ننداز انداخت بچه چنان عرقی کرد هر چی من و باباش گفتیم گرمشه میگفت نهههههه. من میدونم سرما میخوره آخرش باباش شلوار پسرمو در اورد دست و صورتشو شست تا آروم شد. این محبتو بچه چه احتیاجی داره
هیچ وقت بین دو تا همخون نباش اینا که گفتی همه از روی محبته در حد فهمش غیر خوراکی دادن باقیش خیلی به ...
یا وقتس میفهمه میخوایم بریم جایی میاد جلوی در به زور بچرو با خودش ببره خونش. هر چی میگیم نه بخدا میاد تو میگه بدون بچه نمیرم. میگه بچم مریض میشه. بابا ما دوس داریم مثل بقیه پدر مادرا بچمونو با خودمون ببریم مهمونی خرید. به اسم محبت میاد ولی رسما میخواد بچمو ازم بگیره