اخه مامانم هی زنگش میزنه برای ناهار و شام بیاد اینجا
دختر عموم تازگی ها عقد کرده بهم گفت نزار زیاد بیاد که زیادی بشه بزار شوهرت بین خونوادت محترم باشه
منم گفتم بیشتر من میام خونتون غذا میپزم برات
من از بی پناهی به اون پناه بردم میخواستم برم خونه اونا بعد بهم میگه همیشه به بهونه خونه ما میزنی بیرون 😔
اول اینکه اعتماد همسرت رو جلب کن و غیر مستقیم بهش ثابت کن مامانت رفتار چطوریه
میگم غیرمستقیم چون اگر بری بشینی زل بزنی توو چشمش بگی مامان فلان بهمان هم دیدگاهش به خونواده ت بد میشه هم ممکنه بعد از حرفات سواستفاده کنه.
جلب اعتماد همسرت خیلی مهمه
بعد هم قلق مامانت رو میدونی، مثلا مامان من تا رک بهش نگی دخالت نکن ول نمیکنه
یکی با حرف، یکی با دعوا، یکی با کم محلی به هر حال هر کسی ی جوری باید متوجه بشه دخالت نکنه
من دبیرستانی ام
نه درس میخونم نه حال خوشی دارم
کل آینده ام تباه شد
من چه کردم با خودم 💔
یاد میگیری، ی جایی باید یاد بگیری
حتی اگر توو دهنی هم میخوری باید یاد بگیری
متاسفانه ما با آزمون و خطا یاد میگیریم و بالغ میشیم چون اکثر پدر و مادرها فقط بچه رو زاییدن
هیچ توجهی با تربیت و رشد و... ندارن
ی مشت آسیب که نسل به نسل داره منتقل میشه موجب ضعف و تنفر و خشم و.... شده
ولی حواست باشه تا روزی که ضعیفی باشی نه تنها مامان بابت بلکه هرکی از راه برسه به خودش اجازه میده بزنه توو دهنت
خیلی شبیه هم هستین خوشبخت بشین عزیزم 🌸
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز