و اما خاطره وی بکم:
من با دردهای دو دقیقه ای رفتم بیمارستان. دهانه رحم ۴ سانت باز بود. ۸ صبح بستری شدم بیمارستان بنت الهادی مشهد. ماما همراه هم داشتم که خیلی مهم بود. ساعت ۱۰ صبح گفتن ضربان قلب بچه کم شده شاید مجبور بشن سزارین کنن.خیلی ناراحت بودم. اما پرینت نوار قلب و برای دکتر آیتی فرستادن و ایشون گفتن ایرادی نداره. همچنان صبر میکنیم. صبر کردیم و من مرتب نفس عمیق میکشیدم و اکسیژن بهم وصل کردن. کم کم ضربان بچه خوب شد.من زیر دستگاه نوار قلب و اکسیژن داشتم با کمک ماما همراه همچنان ورزش میکردم. ساعتای ۱۱ دهانه رحم ۸ سانت شد. دردا خیلی شدید بود. اکثر اونایی که اومده بودن طبیعی زایمان کنن همه بی دردی زده بودن و آروم بودن. تعجب کردن من وی بک هستمو هیچ بی دردی هم نمی خوام.
خلاصه ساعتای ۱۲ دهانه رحم ۱۰ سانت شد و رفتیم مرحله آخر که دکتر اومد. خیلی سخت بود حقیقتا.خیلی. اما نتیجه اش شیرین بود. ۶، ۷ تا زور که زدم بچه اومد. چون وزنش ۲ کیلو و ۷۵۰ گرم بود. فقط خراش کوچیک برداشت و سه تا بخیه خوردم.
آنقدر خوشحال بودم که به دکتر میگفتم بذار دستتو بوس کنم😁 دکتر خندید و گفت برای امام زمان عج دعا کن.
خلاصه کارم تموم شد و دکتر و ماما همراهم رفتن. من و بردن که برای رفتن به بخش کم کم آماده بشم. اما احساس میکردم خونریزیم زیاده.اومدن معاینه که کردن یک عاااالمه خون ازم خارج شد. ماماها پچ پچ کردن و دکتر زایشگاه رو خبر کردن. هر چی میگفتم چی شده میگفتن فعلا مشخص نیست. گریه کردم گفتم رحمم پاره شده؟ دکتر زایشگاه به جای امید دادن گفت: گفتیم که هنوز مشخص نیست. گفت شما که آنقدر میترسی چرا ریسک به این بزرگی کردی و اونم بعد دو سزارین طبیعی خواستی؟ منم گریه میکردم و گفتم خب تحقیق کرده بودم. سر خود که وی بک نکردم.خلاصه رفتن و به دکتر آیتی زنگ زدن و دکتر اومد. معاینه کرد و خونریزی ها کم شده بود. به ماماها گفت این که طبیعیه.
ماماها رفتن و دکتر اومد کنارم و آروم گفت چرا ترسیدی و گریه کردی؟ کسی چیزی گفته؟ منم گفتم دکتر زایشگاه من و ترسونده و این حرف و زده. دکتر آیتی سری به نشونه تاسف تکون داد و گفت نمیدونم چرا این همه علیه وی بک هجمه و سمپاشی میکنن.گفت من مگه تو رو همینجوری ول میکنم میرم؟! من معاینت کردم و حواسم بود بخیه هات باز نشده باشه.
خلاصه با حرفهای دکتر آروم گرفتم.
این بود ماجرای وی بک ما. اینا رو گفتم که بدونین خیلی پزشکا مخالف وی بکن و همش به بیمار استرس وارد میکنن. اگه کسی خواست وی بک کنه تمام جوانب و درنظر بگیره و حرف مفت برخی پزشکان بهشون استرس وارد نکنه.
و در آخر برای همه مشتاقانی که دوست دارن طبیعی زایمان کنن آرزوی موفقیت میکنم.،🥰