تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

راستی رستا جان نگفتی این شیاف گل مغربی و دمنوشهایی ک گفتین باعث زایمان زودتر از موعد نمیشه...اصن دوس ندارم زودتر از موعد زایمان کنم دوس دارم تا جاییکه میشه بچم وزن بگیره

فقط از یه چیزی میترسم رستا.... دفعه قبل تا ۴ سانت طول کشید ولی بعدش دو ساعته فول شدم نگرانم یهو سریع همه چی پیش بره به بیمارستان نرسم😅

ببین خیاطی می کنی متوجه گذر زمان نمیشی مخصوصا این که اگه علاقه داشته باشی

باید زیاد بینش بلند شی واقعا به کمر آدم فشار میاد

آره عزیزم

 اون درد وحشتناک که باعث میشد صبحا مثل عنکبوت راه برم از بین رفت خداروشکرررر   چه درد بدی بود😩

تا امروز خوب بودم ، که چندروز پیش یه عزیزی زنگ زد میخواد بیاد خونمون، خداروشکر که مهمونای من همه راه دورن، چند روزقبل تر خبر میدن🙄 وقت دارم این خونه ی ترکیده رو تمیز کنم ... امروز کمد تشکارو ریختم روی چندتاشون رو هم شستم دوختم دوباره گذاشتم سرجاشون یه عالمه کار کردم

الان به بنایی فکر می کنم🥲😆 میگم این کنده کاری هارو درست کنیم به نقاشی به تعویض اسباب و وسایل.... یعنی خونه ی همه ی بچه زیاد دارا همینه؟؟ یا ماخیلی آزادی دادیم؟؟ 🤔

امروز خیلی فشار اومد رگ سیاتیکم گرفته افتضاح درد میگیره...دردای بارداریم زنده شده، میگم چقدر وحشتناک بوده هاااا..چطوری من تحمل کردم

ای بابا رستا جان

دیگه استراحت نمیشه کرد واقعا

هورمونای زایمان بیچاره ها فرصت جولان پیدا نکردن، اوضاع مارو دیدن رخت بربستن

الحمدلله

راستی رستاجان یه چیزی

این بنده خدا که میخواد بیاد خونمون یکی از دوستانمه، باردارم هست هفته ی ۲۰

یه زایمان طبیعی داشته، منتها برغم این که خیلی زایمانش سریع و پیش رونده بوده، خیلی پارگی داشته

...بنده خدا میگه تا مقعدم پاره شده بوده و بخیه زدن

طفلک میگفت انقدر طول می کشید بخیه زدنشون که بهشون گفتم میخواین باچرخ خیاطی بدوزین😅

دوماه طول کشیده بوده خوب بشه

پزشکش بهش نامه داده بوده که پارگی درجه ۳داشته، و برای زایمان بعدیش میتونه اجازه سزارین بگیره

حالا الان یه مقدار تردید داره درمورد نحوه ی زایمانش، با من مشورت میکرد میگفت چی کار کنم....  بیمارستان محب یاس زایمان کرده بوده

هفته ی ۳۹ یه روز که وقت دکتر داشته رفته بیمارستان، معاینه شده بهش گفتن تو چطور هنوز اینجا راست راست داری میچرخی، دهانه ۴سانت بازه باید اورژانسی بستری بشی!!!

هیچی دیگه خوابوندنش منتها تا صبح این درد نداشته تا این که میگه زمزمه ی ماماهارو شنیدم که میگفتن این پیشرفت نداره و اینا..‌.حالا نمیدونم این بین چی شد

تا این که ۴۵ دقیقه درد شدید می کشه و بچه به دنیا میاد... ازش پرسیدم برش زدن؟ گفت نمیدونم نفهمیدم 

گفتم چند تازور زدی اصلا گفتن زور بزن یا نه؟؟، گفت نه نگفتن فقط شکممو فشار میدادن!!

حالا میخواد دلیل این پارگی زیادش رو بدونه آیا از ناکارآمدی پزشک و ماما بوده، یا از شرایط بچه و چیزای دیگه؟؟؟؟

به نظرت چی میتونه باشه؟؟

البته این بیمارستان اون موقع کارآموز داشته

من خودم فکر می کنم کار خرابی ماماها بوده

الان هی خودشو آروم میکنه میگه فوق فوقش یخواد مثل قبلی بشه که من خودمو براش آماده می کنم

سلام این دکتر رو نمیشناسم ولی مریم فخار ( ماما هستن ) ویبک انجام میدن

به نظرتون خودش حین زایمان دچار پارگی بشه بهتره یا خودشون برش بزنن ؟؟

من ماما که زایمانم رو انجام داد گفت من برش نمیزنم میزارم پارگی خودش صورت بگیره 

میخوام بدونم کدام بهتره 

سلام رستاجان عکسارو برات فرستادم فقط خداکنه باز بشه برات