قربونت برم عزیزم ♥️ مثل همیشه عالی 👏👏👏👏
آره عزیزم خودم زود ازدواج کردم کجا رو گرفتم 😁😀
جز مسیلویت هیچی نداره
خب و اما در رابطه با پستت❤️ بله عزیزم واقعا گرونی شده
همه چی به اوجش رسیده 👌کافی فقط یه روز بیخیال مدیریت و بیخیال زندگی بشی و بگی ول کن حالا یه شب ...حالا یه وعده است .
اونوقت تا چند روز آدم خودش رو نمیتونه پیدا کنه ..به خاطر همون یه شب ...میگی نه امتحان کن 😊
حساب کتاب زندگی باید تو دست باشه 👌
حتما دوستان بودجه بندی داشته باشین
بدون بودجه بندی خرج نکنین 👌
پری شب از باشگاه رسیدم خونه ...دختر بزرگم مشغول قالی بافی بود ♥️
روزی یکی دو رج در قالی به من کمک میکنه ...منم هفتگی پول میزنم براش 👌 اونم که جمع میشه از طلاسی برا خودش طلا میگیره
یه طوری تربیت دادم از همون ابتدای کودکی که ..به فکر آینده هستند
از همون ابتدا گفتم فردا بزرگ بشین خرج تحصیل و دانشگاه دارین ❤️ خرج جهاز و عروسی دارین
حالا چند وقت که جدی به فکر که ....فردا من از دانشگاه در اومدم
کلی خرج دارم ....
پدرم گناه داره ...پول کتاب های منو بده ...خرج دانشگاهمو بده ...خرج پوشاک منو بده ❤️ هر از گاهی بعد خونه داری کار میکنه .
در حالیکه برامون زیاد هم سخت نیست ...بالاخره جمع کردیم که تو این روزا با سربلندی دختر دانشگاه بفرستیم ❤️ولی خودم به روشون نمیارم که بد عادت باشند وبگن آره دیگه پدرم وضعش خوب میده 👌نه اصلاااا ...بلاخره بچه خودش هم باید یه تلاشی بکنه 👌 برای آینده اش
میگفتم عزیزان ❤️گفتم دخترم بلند شو یه لقمه شام بذار
گفت مامان هیچی نداریم ....گفتم ناشکری نکن هزار دفعه گفتم آدم نمیگه هیچی نداریم ...نداریم نداریم ...سیب زمینی هم نداریم که قاچ کنی با برنج بذاری ...کنارش دوتا گوجه بذاری ؟؟
گفت مامان بخدا یخچالمون خالی شده ...پیش بابا چند روزی نگفتم که ناراحت نشه 👌 نگه من خونه نشین شدم اینا حرف بازم کردند
همسرم هم که از دیروز افتاده به کار ...یکم گفتم دیگه اوضاع امون بهم ریخته بود 👌
بلند شدم خودم فریزر رو باز کردم دیدم آره دیگه هر چی بوده دخترم درست کرده و خوردیم و فریزر ته کشیده 😊
دخترم گفت برو وسیله بگیر بیار بذارم مامان
گفتم اصلا نای راه رفتن ندارم ...تو ترافیک خسته شدم تا برسم خونه 🙁گفتم بذار به پدرت زنگ بزنم ...رفته بود یه سر به پدر مادرش بزنه ❤️
صبح اش صاحب کار سه ملیون بهش زده بود که یک و نیم زد به حسین آقا ( شریک )یک و نیم هم گفت معصومه میزنم بهت
ولی بذار برم اتحادیه سراغ تعویض کارتم ...اونجا احتیاج میشه ..کم نیاد یه وقت .بد بشم ..بعدش هر چی موند بر میگردونم بهت
گفتم باشه .... خلاصه من به همسرم زنگ زدم گفتم امید کجایی ؟
گفت دارم میام خونه 👌 شام حاضر ؟گفتم نه شام نذاشتیم
تو خونه یکم کم و کسری دارم باید صبح برم خرید
گفت باشه یه چیزی میگیرم میام ....خیر سرم گفتم وسایل ساندویچ بگیر بیا 🤦
گفت باشه
نیم ساعت بعد رسید خونه ...زود پلاستیک و باز کردم ..وسیله هارو برداشتم ..گوجه و خیار شور رو خورد کردم
میخواستم بدونم که چقدر داده به وسیله ها ...غیر مستقیم
گفتم امید رفتی اتحادیه ..؟چیکار کردی؟چی شد ...مابقی پول رو حتما بزن ...
اینطوری برگشت ریز به ریز گفت که فلان قدر به اتحادیه دادم
۴۳۰به وسایل ساندویچ دادم 🙁حرفمو میارم به حرف تو عزیزم
که واقعا گرونی شده ...حتما باید مدیریت کرد ..اگه میخوای تو این زمونه دستت جلوی کسی باز نشه 🤦
۴۳۰شش عدد باگت ...یکم کالباس خشک ..نوشابه ...سس سه زار ...خیارشور یکم ...گوجه یک و نیم کیلو
دیگه پیش همسرم بروز ندادم که زیاد شده و فلان ...تو اینطور مواقع میگم میبینی عزیزم گرونی ها ...یه وعده ساندویج ساده میشه ۴۳۰...در حالیکه در پشت به خودم گفتم مثلا کلاف زندگی دستت ؟با ۴۳۰دو تا مرغ میگرفتی و یه ماه سر میکردی
حالا کالباس معلوم نیست که واقعا چی و ...خورد بچه هات میدی🤦
ادامه دارد....
معصومه ی درونم گفت دیگه دفعه ی اول و آخرت باش از این به بعد حواست رو بیشتر جمع کن 😊گفتم چشم دیگه قول میدم تکرار نمیشه
آدم داشته باشه حالا یه چیزی 👌تو این اوضاع ی خیط که همسری خونه نشین ...قسط و قرعه ها مخارج سنگین زندگی صف کشیده پشت سر هم ...این بی مدیریتی محض بود 👌
خلاصه زیاد حرف نزنم 😊😀😁
چیکار کردم ؟هر دفعه شش عدد باگت میگیریم دو تا باگت رو رو هم میذاشتم برای همسرم می‌گرفتم که سیر بشه ❤️
یه دونه برای خودم ...یه دونه برای بچه ها ...یه دونه اضافه رو هم باز می‌گرفتم بین بچه ها تقسیم میکردم ❤️
ولی پری شب که دیدم زیاد شده ...زود کالباس ها رو نصف کردم
نصفش رو همون اول گذاشتم فریزر ...گفتم حداقل سهم یه وعده غذا بشه برای فردا سالاد الویه درست کنم 👌
با نصفش هم شش عدد ساندویج رو گرفتم ...نیاوردم سر سفره که حیف و میل نشه ...چهار عدد نصف کالباس گذاشتم واسه هر ساندویج
دو تا از ساندویج هارو ...گذاشتم واسه ناهار همسرم که میخواست بعد مدت ها بیوفته به کارش..
..گفتم دیگه پول به غذای بیرون نده❤️
نفری یه دونه خوردیم برای شام ....یه مقدارش هم موند ...چند تا هم خیارشور و گوجه نگه داشتم برای ناهار دیروز خوردیم خودمون
...باگت نداشتیم بچه ها گفتن مامان کاش باگت بود
گفتم باگت احتیاج نیست ..باگت نباشه ....از شکمتون فرار میکنه ؟؟
دیروز باگت بود ...با باگت خوردیم
امروز نیست با نون میخوریم
چون ۴۳۰تومن هزینه شده بود برای شام ...حداقل دو وعده کردیم ازش ...و یه وعده برداشتم واسه سالاد الویه که شب انشالله برای شام خواهم گذاشتم
می‌تونستم دوستان همون موقع بیارم وسط خورده بشه بره 👌
و عین خیالم هم نباشه ...بگم ول کن بابا حالا یه وعده است دیگه
ولی عزیزان من❤️ یه وعده از اینجا میمونه ...یه وعده از اونور میمونه ...سی تومن از اونور میمونه ...پنجاه تومن از اونور میمونه ....سر سال میبینی بله جمع شده ...شده بیست ملیون پس انداز
که تو این زمونه ی نامرد ....دستت جلوی کسی دراز نیست❤️
اون لحظه ای که میخوای رهنت رو اضافه کنی ...صاحب خونه میگه پنجاه تومن بیار رو رهن ...نمیگی ای خدا چیکار کنیم؟
به راحتی سر کیسه رو شل می‌کنی ..بدون هم و غم ..می‌شینی سر جات وچند محله پایین تر نمیری ...به خاطر چند صد ملیون
چند سال اینطوری تکرار می‌کنی ...بعد چند سال یه حرکت میزنی ...از ماشین گرفته ...از سوله گرفته تا خونه و ویلا و زمین و باغ گرفته الی آخر عزیزم ❤️
فقط یادت نره که مرد کارگر و زن بناست 👌
مرد نمی‌فهمه اینطور قناعت ها رو ...تو ی زن خونه باید در پشت قناعت کنی و حیف و میل نکنی
من یادمه یبار هم در مورد مشکلات زندگیم تو دورهمی صحبت کردم شما خیلی خوب منو درک کردید❤❤
من فکر میکردم تاپیک تبادل نظر هستش واسه همین به پست های بعضی دوستان ریپلای میزدم و نظرمو میگفتم همونطور که وقتی بقیه بمن گفتن باعث ناراحتی شدم اشتباهمو پذیرفتم و از عزیزان عذرخواهی کردم به هرحال بارها تاکید کردم اینجا همه خانم های دانا و توانمند هستن همین که تو این تاپیک هستن یعنی دارن برای زندگیشون تلاش میکنن و این یعنی ۱۰۰ هیچ از بقیه جلو هستن.
من بعد از اون اتفاق به صورت خاموش میخوندم ولی میبینم که هنوز هم تنفر از من در تاپیک وجود داره واژه های مثل دروغگو و ... . یک مقدار حس میکنم سبک زندگی من با این تاپیک نامناسب هست که باعث همچین جریانی شد.
سلام معصومه جون من تازه وارد جمعتون شدم و چون کمتر از یکساله عروسی کردیم و کم تجربه ام حس می کنم این تاپیک برام می تونه خیلی مفید باشه و از تجارب ارزشمند شما استفاده می کنم حالا از شما می خوام اگه امکانش هست منو راهنمایی کنین و بودجه بندی کنین برام
ما هدفمون تعویض خونه هست که ان شاالله بریم محله بهتر
الان درحال حاضر ماهی هفت تومن قسط داریم و کل دریافتی همسرم پونزده تومن هست و من خودمم ماهی دو تومن کار تو خونه انجام می دم میشه لطف کنید یه برنامه برای ماهم بریزید ک آن شاالله زودتر به هدفمون برسیم پیشاپیش ممنون از وقتی ک می زارید و محبت شما🌺🌺🌺
سلام دوستان و معصومه جان میشه منو راهنمایی کنید
بنظرتون طلا و ماشین بفروشیم ی خونه نقلی در حد ۶۰ یا ۷۰ متر تو کرج قیمت مناسب بخریم؟چند وقتم باید بی ماشین بشیم ک فک کنم سخت باشه با بچه
یا ماشین و طلا بفروشیم ایران خودرو ک ثبت نام میکنیم ماشین در بیاریم بعد قیمت بازار آزاد بفروشیم ؟
موندیم چیکار کنیم
عزیزم ما هم بدون اشتباه نیستیم، قرار نیست همه چیمون شبیه به هم باشه، مثلا من عاشق معصومه هستم همش از معصومه واسه شوهرم تعریف می کنم اما بعضی کارا رو نمی تونم انجام بدم به سبک زندگیم نمیخوره مثل قضیه کالباس خشک، مثلا ما خییلی دیر به دیر کالباس می خریم اما اگر هم بخریم شوهرم میره بیشتر از ۴۰۰ تونم هم خرید می کنه و خودش دوست داره خالی خالی بخوره😅 یا اگر مرغ درست کنم یه رون کامل ( با ته رون) دوست داره بخوره برای بقیه هم باید یه تیکه بزرگ بذارم اگر کم بذارم مال خودش رو هم بین ما تقسیم می کنه 🤣
ولی خوب من خیلی کارای معصومه رو می تونم انجام بدم دیگه نمیام با خودمون مقایسه کنم بگم وای شما کم می خوری
ولی ما در عوض به هیچ عنوان ماهی یه بار رستوران نمیریم چون من و همسرم از غذای بیرون خوشمون نمیاد بچه ها هم درخواستی ندارن چند ماهی:یه بار یه جای خوب میریم خوب اینطوری به نوعی مدیریت هم میشه ...
شما هم سبک خودت رو داری، اهل سفر، گردش، لارج بودن، مارک پوشیدن ولی داری خودت رو تعدیل می کنی
یه جاهایی حرفای شما هم برای من جذابه
ولی قبول دارید هممون یه جورایی تو این تاپیک تعدیل شدیم
و به زندگی امیدوارتر
کاردان تر
مهربان تر
و هر کدوم در نوع خود مقتصدتر
این تفاوت هاست که این تاپیک رو جذاب می کنه
البته به یه شرط مهم
اینکه با هم جدل نکنیم
به هم‌گیر ندیم
نخوایم مو رو از ماست بیرون بکشیم
به هم اعتماد کنیم و دلسوز هم باشیم
یاس عزیز
خوشحال شدم که دوباره برگشتی
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس برادرش به عذرخواهى نزد او آيد، بايد عذرش را بپذيرد، خواه عذرش موجّه باشد يا نا موجّه كه اگر نپذيرد كنار حوض [كوثر ]بر من وارد نشود.
یاس عزیز
عذرخواهی کرد
معصومه جان هم جواب داد و بزرگوارانه پذیرفت
پس لطفا دیگه کسی این قضیه رو ادامه نده
سلام عزیزان نادیده من💗
بالاخره رسیدم به صد صفحه پایانی و دیگه دلم نیومد ننویسم.
احساس دِین کردم بهتون.
من قبلا هم یه تشکر براتون فرستادم اما تو این پست میخوام اول نحوه استفاده خودمو از این تاپیک بگم و بعد یکم از خودم بگم و اولین گزارشم بشه:
با اجازه
اول که این تاپیک برای من یه نشونه بود چون دقیقا چند وقت بود داشتم زندگیمو تغییر میدادم. پیام های تک تک شما رو با جون و دل خوندم از کارو زندگی زدم مشتریامو معطل گذاشتم(انقدر برام مهم بود) تک تک پیام شما رو با تمام وجودم خوندم نه سئوالی برام پیش اومد نه چیزی چون همه جواب ها در دل پیام شما خانومای مهربون هست. من نکته برداری کردم بعد دیدم خودتون تاپیک برگزیده دارید دیگه دستخط خرچنگی خودم رو وسط نیوردم😀
من صوفی هستم از هفده سالگی کار کردم کسب و کار خودمو دارم یه شرکت کوچیک در مرکز شهر. با همسرم عاشقانه ازدواج کردیم سه سال برای ازدواج کردن تلاش کردیم خانواده همسرم منو نمیخواستن منم گفتم یاعلی پس منم شما رو نمیخوام😀 حالا این شوخی بود ولی کلا همسرم انتخاب کرد که خودش بره بهشون سر بزنه و جایی تو زندگیمون نداشته باشن چون پدرش فوت کرده مادرش زن با تدبیری نبود بچه ها به سرو سامون نرسیده بودن (که خودش داستانش تجربه گویی جالبی میشه)
خلاصه من کسب و کارم رو با صفر مطلق شروع کردم با اینکه پدرم وضعش خوب بود نه ذره ای کمک نه حمایت فقط فکر این بودم که مستقل شم. خداروشکر الان درآمدم بد نیست ولی همیشه کمبود مدیریت مالی رو حس میکردم. یه باغ پدرم بهم داد (گفتن تا زنده هستن میخوان ارث رو بدن بعدا مشکلی پیش نیاد) که این سند نداره و من امسال میخوام بیفتم دنبال سندش سه دونگ سه دونگ با مادرم شریک هستیم که قابل تفکیک هست.
همسرم مرد بسیار مهربونیه انقدر قدردان هست که باورتون نمیشه وقتی وام یه تومنی ویپاد رو از اینجا یاد گرفتم و براش اجرا کردم با اینکه وام رو داد به خودم انقدر تشکر کرد که چقدر تو به فکری چقدر زن عاقلی هستی چقدر با درایتی. من فقط رفتارمو با چیزایی که معصومه جون و بقیه دوستان گفتن تنظیم کردم.به حدی رفتار اون بهتر شده اواخر که دیگه واقعا اعتماد به نفسم رفته بالا از بس ازم تعریف میکنه که البته لطف داره. خلاصه منو مدیون خودتون کردین هنوز اتفاقات مالی رقم نزدم چون تازه واردم ولی به حدی ذهن منو باز کردید که منتظر گزارش های طوفانی من باشید😍
فعلا رابطه با همسر به نحو احسنت شده که فکر میکنم قدم اول هر اقدامی هست تا همراهی اونا نباشه سخت میشه.
اینم بگم همسرم عملا شده پسر خانواده ما
مادرش به مادرم گفت من این پسرو نمیخوام
مادرمم گفت دستت درد نکنه یه پسر داشتم میشه دوتا
فرستادیمش سربازی
مادرم جشن عروسی ما رو گرفت
خلاصه زندگی جالبی و سرگذشت جالبیه که اگر دوست داشتین بیشتر از ماجرلهامون میگم اگر به درد کسی بخوره
همونطور که تک تک کلمات شما به درد من خورده.
عزیزان تازه وارد اون پکیج های اینستا که پول میدیم بهمون زندگی یاد بدن همش الکیه اینجا واقعی واقعیه😀
من صد صفحه بعدی هم با دقت میخونم و بهتون امشب میرسم عزیزان نادیده من
😂😂😂😂😂😂
قربونت بشم چشم
بیا همین الان برات یک گزارش بدم
از قدیم میگفتن خدا پول خونه خریدن و پول جهیزیه رو جور میکنه. الان من میگم خدای بزرگ پول طلا خریدن هم جور میکنه.
یادتونه گفته بودم این ماه خرج خونه دست من بود؟
این ماه ۱۰ میلیون از قرض یک نفر رو دادیم و ۱۰ تومن دیگه باقی مونده که انشالله وقتی حقوق گرفتیم اونم تموم بشه و پرداخت کنیم
وام یک تومنی ویپاد هم فعال کردم و گرفتم و برای این هفته آخر در مجموع با وام، ۳ تومن مونده بود. خوبی وام ویپاد اینه که میشه ریز ریز پولشو داد.
منم پول بهم سیخ میزنه هیچی دیگه پاشدم رفتم طلافروشی و یک سکه ۵۰۰ سوتی به مبلغ ۱ میلیون و ۸۰۹ هزارتومن خریدم و یک حساب دفتری باز کردم و مبلغ ۳۰۰تومن معادل ۸۶ سوت طلا خریدم.
از شانسم طلا فروشه از قیمت طلا یکم عقب بود. باهام گرمی ۳ میلیون ۴۶۷ هزار تومن حساب کرد. منم اولش چیزی نگفتم وفتی خریدم گفتم طلا بالاتر نیست؟ نگاه کرد دید بالاتره😂😂😂😂
الان برای هفته آخر ۸۰۰ تومن حدودا باقی مونده که انشالله خرج بزرگ پیش نمیاد.
درسته که خرید های من ریز هستن اما ما یهو از مهر دستمون خیلی باز میشه و قرض های بزرگ رو میدیم. اما از برکت خدا با همین شرایط قرض داشتن برای خرید خونه که جای برای نفس کشیدن نمونده بود، از وقتی با شما دوستان گلم آشنا شدم، ۴ تا سکه ۵۰۰ سوتی پارسیان و ۲ گرم طلا با مامانم خریدیم که هیچ کس هم خودم و مامانم و خدا خبر نداره.
مامان سبحان عزیزم
من همیشه آموزش وام گرفتن تو رو میخونم
و خیلی ازت یاد گرفتم
بعد هرچی اینجا گرفتم رو خیلی دوست دارم که به دوستان قابل اعتمادم یاد بدم.
بهشون آموزش خرید طلا از میلی و خرید از حقانی رو یاد دادم و خریدن
و بعد بهشون گفتم اول ماه که حقوق گرفتین بهتون وام گرفتن هم با ضامن با سود بالا و هم بدون ضامن رو یاد میدم.
ازتون پول اموزشمم میگیرم هر نکته مثبتی که یاد بدم ۳۰۰ هزارتومن پولش میشه 😁.
خلاصه گفتم آدم بخواد درآمد داشته باشه از همین تاپیک هم میتونه درآمد داشته باشه😁
