خب و اما یه گزارش کوچلو در عین حال تجربه ی عینی براتون بنویسم ❤️
وقتی اینجا میام میگم بچه ها این زن خونست که تمام کننده ی کار 👌
.وقتی میگم که زن باید زرنگ باشه که بتونه گلیم زندگی اش رو از آب بیاره بیرون 👌
وقتی میگم که مرد کارگر و زن بناست 👌
وقتی میگم که یه زن زندگی رو میتونه به هر شکلی که حواست بچرخونه
اینو بدونین که واقعا اینطوری دوستان 👌
تقریبا یه ماه پیش نشستم تمام چک هامون رو با ماژیک نوشتم رو کاغذ آچاهار
تمام قرعه هایی که میدیم رو نوشتم رو کاغذ 👌
بیمه ها رو نوشتم رو کاغذ ...دقیق هر کدوم تو یه برگ آچاهار 👌
قسط هارو نوشتم هر کدوم رو کاغذ ...که از چندم به چندم قرعه داریم ...از چندم به چندم قسط میدم ...
چک هارو با چسب چسبوندم رو دیوار اتاق کارگاهم
همسرم اومد ❤️ گفت ماشاالله این همه چک داریم
گفتم بله اقا❤️
یعنی جایی برای حرکت اضافه و بیهوده نذاشتم من😊
جا برای پول هدر دادن یا پول قرض دادن به این و اون نذاشته بودم 👌
خلاصه همسرم فقط چک لیست هارو دید گفت اووه ماشاالله جا برای نفس کشیدن نذاشتی خانوم 🤗
عکسش رو انداخت کاغذ رو همونجا کند و انداخت دور 🙁
گفت من باید بدونم که منم عکسش رو انداختم 🙁
دیگه نیاز نیست بذاری بالا سرت هر دفعه هی ببینی قرض هات یادت بیوفته 👌
مثلا میخواست بگه من به فکر تو هستم که دایم فکر جای قسط و چک و قرعه نباشی ❤️
خلاصه یه ماه گذشت منو همسرم میدونستیم که برای تیر ماه جای چک داریم ..
همسرم که هر دفعه پول میآورد من طبق قوانین زندگی ام اول اقساط مسکن بانک. و میزدم بعد قرعه ها بعد خورد و خوراک و پوشاک 👌
این روال کارمون بعد مابقی خرج ها 👌
همسرم هر بار که پول میداد میگفت انشالله دفعه ی بعد می گیرم می ذاری جای چک ❤️
پنجم تیر بود به همسرم گفتم که چک برای هشتم تیر ماه حواست باشه ها ❤️
برگشت گفت نه اشتباه نکن واسه بیستم 🙁
از اونجایی که عکسش رو انداخته بود
گفتم پس میدونه دیگه
حتما من اشتباه میکنم
خلاصه به نیت اینکه برای بیستم چک داریم
نشستیم 🙁
روز چهاردهم همسرم به من پنج ملیون پول نقد داد
گفت اینو خرج واجبات کن ❤️
برای بیستم از فلان کس میگیرم میذاریم جای چکمون گفتم باشه
شب خوابیدیم دورو بر ساعت نه بیدار شدم ...آماده شدم واسه پیاده روی 😊
دیگه یادم رفت که گوشی ام رو هم بردارم
رفتم حدود یکی دو ساعتی پیاده روی
از اونجا رفتم خریدهامو کردم 👌رفتم نانوایی
ادامه درد ....