به اطف خدا تمام خرجمون هم جور شد و من بعد از دوبار انتقال باردار شدم
توی همون مدت ما با کار کردن و ارز دیجیتال تونستیم مقداری پس انداز کنیم
ما هشتم بارداری خاهرزادم گفت یه باغ پیدا کردم طرف چون با زنش مشکل داره میخاد مهریه زنش رو بده میگه هشتصد مفته میاین شریکی بخریم
شوهرم بهم گفت من که پول ندارم اونم چهارصد
گفتم بگو میخایم ایشالا جور میشه
خلاصه ده دی ۴۰۱ من با فروش طلاهام و پس انداز تونستم سیصد جور کنم
به خاهرزادم گفتم صد کم داریم
گفت از دوستم سودی میگیرم میتونین جور کنین بهش بدین گفتم اره
چون باغ ثمر داشت و وام فرزنداوری هم حساب کردم
خلاصه همون روز ده دی که رفتیم قولنامه نوشتیم توی راه برگشت یهو دردم شروع شد با اینکه تازه رفته بودم توی نه ماه
شبش ساعت پمج دختر خانم دنیا اومد
چون نارس بود باید میرفت توی دستگاه
حالا ما روز قبل به صفر مه هیچ، به منفی رسیده بودیم
استرس خرج بیمارستان و ان آی سی یو رو داشتم که چون ده تومنی توی حساب بود شوهرم گفت نگران نباش خدا بزرگه
خلاصه ما مرخص شدیم و شوهرم سفت و سخت افتاد دنبال وام فرزنداوری
چون رییس بانک دوستش بود خدا رو شکر زود جور شد و باغم کامل حسابمون صاف شد
الانم همش تو فکر عوض کردن خونه ایم
با دلای صافتون دعا کنین هم خونمون خوبفروش بره و بتونیم خونه رو عوض کنیم هم اینکه کار شوهرم جور بشه و بره سرکار جدید