سلام عزیزم، بنده بعد از مدتها اومدم تاپیک و دیدم چه اتفاقاتی افتاده، تاپیک جدید رو بطور گذرا میخوندم که چشمم خورد به این پیام، بر خودم واجب دونستم پیام رو جواب بدم چون فکر میکنم اگر نگم شاید مدیون باشم.
البته که دوستان گیلانی حتما بهتر راهنمایی خواهند کرد اما چون بنده گذرم به شمال زیبا زیاد میفته اطلاعاتی در حد کسی که از بیرون از گود نگاه میکنه دارم.
عزیزم شرکت کاغذ سازی چوکا تو استان گیلان و اطراف رضوانشهر هست و متاسفانه باعث شده شهر بسیار بوی بدی بگیره ، هر وقت از اون منطقه عبور میکنیم من به مردم صبوری فکر میکنم که هیچ سودی تو جیبشون نمیره جز هوای منزجر کننده متاسفانه
نکته دیگه قیمت زمین چون کاربری کشاورزی دارند و اجازه ساخت ندارند خیلی پایین تر از سمت غرب مازندران هست ، حتما توجه داشته باشید گرون نباشه و هدف از خرید اگر کشاورزی هست توجه بشه زمین نزدیک بستر رودخانه نباشه که موقع سیلاب آب قسمتی از زمین رو میبره و در واقع حریم رودخانه وسیع تر میشه
عزیزان حتما حتما حتما جهت هر نوع خرید و فروش همراه با وکیل مجرب قرار بزارید و اجازه بدید وکیل موارد قولنامه رو تنظیم کنند.
در نهایت دوست عزیز اگر برای سرمایه گذاری هست بهترین گزینه به نظر بنده اول استان مازندران بعد استان گیلان هست
ببینید اصلامعلوم نمیشه پول ما چی میشه
خوردوخوراک یا بیرون رفتن انچنانی هم مثل قبل نداریم
مثلا برنج بهمن ماه۱۵کیلو شمالی گرفتم هنوز حدود دوسه کیلو هست
مرغ زیاد زیادش ماهی ۴تا میخریم
گوشت و‌کوبیده جدیدا زیادنمیگیریم اصلا..
بیشتر خوراکی میخریم
هفته ای دوسه روز هم ناهار خونه پدرمن یا پدرهمسرم هستیم و کلااااا شام درست نمیکنم یا اضافه ناهار و میخورن یا شوهرم املت و نون و پنیر میخوره
ولی خب خوشحال میشم یکی بیاد یه نقشه راه بهم بده راهمو پیداکنم
دخترا بنظرتون طلا بخرم یا پایین تر میاد؟
دوم اینکه سکه خوبه ادم بخره یا طلای دست دوم
عزیزم رضوانشهر تا جایی که من می دونم خیلی رشد نداره
بعد باید ببینه زمین مسکونی هست یا نه
چون زمین هایی که کشاورزی بعد به مسکونی تبدیل می کنن خیلی مشکل داره
سمت گیلان از مازندران گرون تر هست
فکر کنم سمت مازندران باز شاید بتونن با این پول یک واحد نقلی بگیرن
ایشالا که هر چی خیر هست تو میر برادرتون قرار بگیره
سلام خانمای مدیر و زرنگ
اولش بگم از اینکه این تاپیک رو دیدم واقعا خوشحالم یه انگیزه شد برام
دوم اینکه سردر گم و گیج شدم
یه مختصر از زندگیم بگم
۱۲ ساله ازدواج کردم اولش تد روستا بودیم خونه قشنگی داشتیم ولی درآمد کم
همسرم خونه رو فروخت برا کارش اومدیم شهر مستاجر
خدارو شکر الان سرمایمون چند برابر شده اگه تو روستا بودیم خونمون نهایتش۶۰۰ میلیون بود قیمتش ولی الان چندین میلیارد ولی هنوزم مستاجریم
الان که فکر می کنم می بینم من از همون اول بعضی نکاتی که اینجا گفته میشه رو انجام میدادم مثلا پس انداز مخفی داشتم با این تفاوت که جمع می کردم بعد به همسرم می گفتم من اینقد پول دارم فلان قدرم تو بذار بریم برام طلا بخریم ایشونم قبول می کردن ولی هروقت نیاز شدید به پول داشتیم می فروختیم .... حالا بگذریم
مشکل من الانه🥺🥺
من الان هیچ مدیریتی روی خرج و مخارج خونم ندارم
هرچی لازم باشه همسرم می خره
تو خورد و خوراک که دیگه نگم براتون
الان بخاطر یه مسئله ای درآمد نداریم از دی و احتمالا تا خرداد
ولی اصلا صرفه جویی نمی کنیم تو روال سابقیم
دیشب گفتم هر ماه اندازه دوگرم بهم پول میدی زد به شوخی و رد شد
ولی من هدفم اینه تا عید فقط طلا بخرم یا یه خونه رهن کامل بکنیم یا سواری بخری
@masumehjoon
من چکار کنم راهنمایی می کنین؟
از ولخرجی و بی حساب کتاب بودن همسرم اینو بگم که النگوی دخترم تنگ میشه براش بهشون گفتم سه تومن میدم اینو من بر میدارم تو النگو میخری برا دخترمون قبول کرد درصورتی که اون النگو بیشتر از ۱۰ تومن پولشه
قسط و شهریه بچه ها و اجاره خونه و خرج خونه بیشتر از ۷۰ تومنه نمی خوام اونا بیافته گردنم فقط میخوام خرج خونه رو مدیربت کنم
