مریم ❤️
چشم. اطاعت امر بانو ❤️
شهریور ماه، اکرام مادر است برایم، مامان جون زاده ی شهریور است.
من، اول بهارم و مادر، آخر تابستان، اول و آخر ماه های سبز سال هستیم.
زادروزش مبارکم باشد، و زاد روز تمام مادران مبارک فرزندانشان.
من یه اعتقادی دارم و این اعتقاد کاملا شخصی هست، ولی دوست دارم اینجا بگویم اش.
من هیچ وقت برای خودم روز تولدی نخواستم داشته باشم، یعنی به تمام عزیزانم، سال هاست گفته ام که برای من جشن و ضیافت تولد نگیرین.
گفته ام، روز تولد من را به مادرم تبریک بگویید، هدیه را برای مادر بگیرید نه برای من، چون تبریک را باید به او گفت، هدیه را برای او باید گرفت ❤️
روز تولد هر کسی را باید به مادرش تبریک گفت، که او را ۹ ماه در جان خود نگه داشت و یک عمر قلبش در بیرون تپید 🥹❤️
هر مادر به ازای هر تعداد فرزندش باید تبریک بشنود و هدیه دریافت کند، سالی یکبار فقط برای روز تولد خودش کافی نیست.
مادرانمان ❤️
شهریور هم که مادر، خود به دنیا آمد و به دست بوسی اش میروم، و شیرین کامش میکنم و هدیه ام را هم تقدیم وجودش ❤️
و این اولین برنامه ی شهریور من هست.
و مادران آسمانی ❤️
روح مادران آسمانی هم حتما جای بسیار خوبیست که مرهم دلتنگی های فرزندانشون میشه. 🙏❤️🙏
و بعد هم که طبق روال پایان فصل های زندگی ام ، نظافت کلی خانه،
که هر روز فقط یک قسمت از خانه، که معمولا از اتاق شروع میکنم، زیر و رو کاملا بررسی و مرتب و شست و شو و رفت و روب میشه،
و عادت همیشگی ام از ۵ صبح که بیدار شدن است، از ۵ صبح بعد از ضیافت نماز صبح، کار رو شروع میکنم و فقط تا ساعت ۶ عصر کار میکنم، عمدتا تمام کارهای اون اتاق تمام میشه و اگر چیزی موند دیگه بعد از حدود ساعت ۶ کار تعطیل. و ادامه اش می ماند برای فردایش.
اسپند اون اتاق رو دود میکنم. بعد هم دوش میگیرم و لباس زیبای خانگی را به تن میکنم، و شام را میچینم، و برای فردا انرژی میگیرم.
اتاق ها و پذیرایی، و آشپزخانه و مطبخ، و در انتها هم یک روز برای گل و گلدان هاست، که بعضی را قلمه میگیرم و تکثیر میکنم، ( و حتی گاهی قلمه هایم را که بزرگ میکنم، هدیه میدهم به میهمانم، یا برای امامزاده صالح میبرم )
برای بعضی گلدانشان را بزرگتر میکنم، و بعضی خاکشان کم شده، خاک را تقویت میکنم ❤️
و به همین صورت بعد از حدود پنج روز ، خانه، دسته ی گل میشود. 🥰