فدات شم که انقدر با محبتی♥️
اوووو ۱۰۰ کیلو برنج تو واقعا دل دریایی داری پاییز
پاییز خانواده شوهر من خیلی پرو و از همه زرنگ تر مادرشوهرمه
خواهرشوهرم مامانش نباشه مثل سگ میترسه حرکتی بکنه
فتنه های پدر و خواهر همسرم همه زیر سر مادرشوهرمه
ببین من سال اول ازدواج مثل دخترشون بودم
سال دوم دیدم جاریم که رسمی و محل نمیده بیشتر هواشو دارن
و مراقب رفتارشونن
من ارتباطمو کم کردم ولی محترمانه
خصوصا بعد از دیدن پیاماشون
اما همشون بر علیه من شورش کردن و زندگی ما رو تا پای طلاق بردن
و حتی کاری کردن همسرم یک ماه یک ماه قهر میکرد
با توجه به دیدن پیاما اومدم رابطه مو با همسرم صمیمی تر کردم
دعواهامون رو نمیذاشتم بهشون بگه هرچند میدونم اینبارو رفته گفته
و اینکه دیدم هدفشون اینکه من طلاق بگیرم گفتم داغش رو به دلتون میزارم
کم کم با اونا رسمی ولی مهربون شدم اما همچنان فتنه هاشون به پا بود تا سفر مشهد
دیدن همسرم بدخلقه تحملشون رو نداره یا اونسری با مامانش دعواشون شد من آشتیشون دادم با من خوب شدن
اما همه ی اینا ظاهریه
از طرفی وقتی عمه ی همسرم گفت اوایل ازدواج گفته شاید باهم نمونن(یعنب من و همسرم)
و دیدم این با مادرشوهرش خوب نبوده
هرچی من بیشتر احترام میذارم و مهربونم همسرم بیشتر سمتشون غش میکنه
من کلا سخت جونم بلد نیستم غم و ناراحتیمو نشون بدم در لحظه
علت مشکلاتم همینه
بقول تو باید در لحظه خر طرف رو بچسبم یا مثل خودش اشک تمساح بریزم البته که همسرم نسبت به اشک من اصلا حساس نیست
ولی مادرس چرا