ما همه باهم رفیقیم

سلام 

عزیزمم

به به 

چه عالی

ما هنوز کولر روشن میکنیم😕

اخییی خدا رحمتش کنه 

پس شوهرش لجبازه و این مادرشوهرت تونسته رامش کنه 

جا داره هر نکته ای از سیاست مادرشوهرت برات جالب بود برام بگی😂

مامان منم ساده هست از این سیاست ها نداره 

منم مثل مامانم 

منم در آینده حامد رو میندازم خودم میکشم کنار 

سلام عزیزممم

چه روزمرگی های پر از آرامش و قشنگی

لیا قطعا بعدها از این روزای خوب خونتون تعریف میکنه

من چندباری که مامانم برام غذاهای مثرد علاقمو درست کرده وقتی از مدرسه میومدم رو یادم مونده♥️

سارا جان مامان من هم همینطور بود رحم رو خارج کردن

مادرشوهرمم اینکارو کرده

بنظرم در نهایت باید اینکارو بکنه چون خونریزی قطع نمیشه

من یادمخ مامانم شبا تا صبح از درد گریه میکرد 

من راهنمایی بودم اون موقع 

وقتی عملش کردن دکتر گفت اگر دیر عمل میکرد خیلی خطرناک بود براش خدا بهمون رحم کرد

سعی کن با مامانت صحبت کنی و چندتا دکتر خوب بره تا تصمیمش رو بگیره

نگران نباش عزیزممم

خریدهاتون هم مبارک😍😍😍

آره لجباز ‌ خودرای 

از همه بدتر وابسته نیست به مادرشوهرم🤣🤣

این الکی میگه وابسته س😄😄😄

والا ببین راه رفتنش هم با سیاسته بخدا

آب میخوره

هرکاری میکنه با فکر و سیاسته

حرف زدنش

ناز کردنش

ببیت مامانم زنگ زد بهش انقدر عادی و راحت و … حرف زد پیش شوهرم انگار وظیفه ش بوده تماس بگیره

بعد خاله ی دامادش 

یا مامانم جاریم زنگ زد 

تلفن رپ قطع کرد پیش منو شوهرم میگه وای نمیدونی چقدر ماهن😳

مثلا ترسیده دیده همه تعریف منو کردن و منم هواشو داشتم تو مراسم فاتحه 

رفته برای من از این نمک و سنک آبی ها برای چشم زخم گرفته نمیگه ترسیدم چشمت بزنن یا گرفتم چشم ازتون دور باشه 

میگه اینو گرفتم گفتم تو دوست داری😤😤

حالا انقدر هم زشته که نگو😄😄

مامانت چند سالگی عمل کرد؟

من خیلی دوس دارم عمل کنه رحم اونقدر بزرگ شده تو شکمشه 

مامانم هم از عمل میترسه هم دکتر بهش گفته تصمیم با خودته یا خودت دو سه سالی رو این خونریزی رو تحمل کن یا خواستی عمل میکنم 

اصلا مامانم از کم خونی بی خال و بی انرژی شده 

دکترش براش آزمایش تیرویید داده اخه تیرویید هم داره،بعد یک دونه آزمایش کم خونی براش نمینویسه،اصرار کردم که آزمایش کم خونی رو هم خودش شخصا از آزمایشگاه درخواست کنه،که اونم امروز جوابش میاد ،نمیدونم شاید وضع کم خونیش نیاز به زدن کیست خون داشته باشه یا شاید کم خونیشو ببینه مصر بشه عمل کنه

وااای همین که این مرد رو تونسته رام کنه حتی اگه به دروغ هم میتونه بگه وابسته خودش کار بزرگین😂

عجب مادرشوهری هست البته به نظرم باید اون لحظه از مادر تو بیشتر تعریف جلوی روی تو و شوهرت تا از مادرای بقیه 

ببین آدمای حسود چشم زخم دارن مادرشوهرت حسوده مراقب باش 

تو اون جیزی که خریده دعا و جادو اینا نکرده باشه😂

خیلی سنش کم بود

انشالله چیزی نیست نگران نباش

من هم کم خونی و تیرویید دارم 

حالا آزمایشاتش تکمیل شد چندتا دکتر دیگه هم برید

والا عاشق معشوق بودن🤣🤣🤣

اتفاقا تعریف نمیده جلو شوهرم نه تعریف من نه خانوادم چون میدونه تعریف بده شوهرم بیشتر قدر میدونه 

تعریف بقیه رو میده که به شوهرم بفهمونه بقیه بهترن یا منو حرص بده

خودش میدونه چشش شوره

اون روز نزدیک بود ما دعوامون بشه گفتم وای چتون شد بسم الله

اومد خونمون دید وسایل خونمون رو عوض کردبم و … گفت هااا اورهال کردین روز بعد تلویزیونمون به زور روشن شد🤣🤣🤣

والا نمیدونم چیکارش کنم 

کذاشتمش تو یه نایلون تو کمد بعدا میندازمش

من خیلی ازش میترسم چون اهل دعا معا هم هست

مثل همیم🤐🤐🤐🤐🤐🤐🤐

واینمیستم یه موقع نگاه میکنم یا صدام میکنهه چیزی میخواد میرم بالکن

آره بلاخره لو میرن.ولی زرنگ هست

هوووووووف عجب بازیگریه من همین چندتا پست رو خوندم سرگیجه گرفتم🤕🤕🤕🤕یه موقع خوبه یه موقع زبونش نیش داره ازوناییه که همه رو،روانگشتش میچرخونه🤐 

ثبات نداره🤕 

عجب شخصیت عجییی داره 

ترسناک هم هست 

اما تو از پسش برمیایی 

 هر وقتی مادرشوهرت را میبینیش سه تا الله اکبر و سه تا فتیارک الله احسن الخالقین و سه تا توحید  بخون  فوت کن به خودتون

اهان

من که هنوز چیزی نگفتم در موردش🤣🤣🤣بگم کپ میکنی 

دلم میخواد از لحظه ای که میبینمش بگم براتون 

چون حتی چنگال و قاشق گرفتن تو دستشم با دلیل و فکر و سیاست هست

آره دقیقا نمیدونی وقتی قربون صدقه ت میره نقشه داره برات یا دوست داره 

یه بار کرونا بود بهم زنگ زد کلی قربون صدقه م رفت  که مواظب همسرم باشم چون همسرم مریض شده بود 

بعد چندروز بعد که بهتر شد تماس تصویری داشتن خانوادگی 

حواسش نبود گفت اره زنگ زدم بع فلانی(من) با خنده کلی قربون صدقه ش رفتم مواظب باشه بهت برسه من چقدر سعی کردم آرومش کنم چقدر سعی کردم از وضعیت همسرم بهش خبر بدم نگران نباشه 

اون فکر کرده بود منو خر کرده😖😖😖