من بخونم رسما شیطون شب میاد تهدیدم می کنه تو خواب بعد بلا سرم میاد
اصلا تا شروع کنم اشپزخونه صدا افتادن ظرف میده در این حد
بعد یک شهید گفت تو خواب دلیلش اینه بابام جونیش، کاری کرده
قبلا از یک اخوند شنیدم یک جوانی از عبادت لذت نمی برد به مادرش، میگه و اونم فکر می کنه چه مال حرومی خورده و یادش، میاد تو ویار حاملگی حواسش نبوده مال حروم خوردا و حلاللیت می طلبه
بعد اون جوون از عبادتش لذت میبره
البته بابام مال حروم نخورد نمی تونمم بگم چه کرد
یعنی هر وقت کار خوبی کنم واقعا شیطون به نحوی اذیتم می، کنه در حدی من تصمیم بگیرم کار خوبی کنم مریض میشم منصرف شم خوب میشم
دلیلشم اینه بابام جونیش ی کار بد کرد