2777
2789
من و مامان و خاله ام به همراه همسرم.کلا خانواده ی همسرم جز خواستگاری هیچ جا همراهمون نیومدند و هنوزم که هنوزه زیاد توی زندگیم دخالت نمیکنن.خلاصه هم میخواستیم ست بخریم و هم اینکه بنظر همسرم ست ها اکثرا زنونه بودن.حلقه مون بیشتر حالت مردونه داشت ولی خیلی دوستش داشتم.ولی یه روز رفتیم کویر و با اینکه فیت انگشتم بود گمش کردم. شوهر عزیزم هم بعنوان عیدی یه انگشتر خیلی گرونتر و خیلی شیک برام خرید.که داستان سومرایز کردنش هم هنوز برام شیرین و خاطره انگیزه.ولی دلم میهواست هنوز حلقه ی ققبلیمو داشتم.

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ﻣﻦ و ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺘﻴﻢ ﺑﺮﻳﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮاﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺣﻠﻘﻪ ﺑﺨﺮﻳﻢ ﭼﻮﻥ ﻃﻼﻓﺮﻭﺷﻪ, ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ اﺻﺮاﺭ ﻛﺮﺩﻡ ﺧﻮاﻫﺮﺷﻮﻫﺮم و ﺧﻮاﻫﺮ ﺯاﺩﻩ ﺷﻮﻫﺮﻣﻢ اﻭﻣﺪﻥ اﻣﺎ ﻫﻴﭻ ﺩﺧﺎﻟﺘﻲ ﻧﻜﺮﺩﻥ, ﻣﻨﻢ اﺯ ﺑﻴﻦ ﺣﻠﻘﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻳﻜﻲ ﺭﻭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻡ ﻗﺸﻨﮕﻪ اﻣﺎ ﺩﻟﻢ ﻣﻴﺨﻮاﺳﺖ ﻣﻏﺎﺯﻩ ﻫﺎﻱ ﺑﻴﺸﺘﺮ و ﻣﺪﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﺗﺮﻱ ﺭﻭ ﺑﺒﻴﻨﻢ اﻣﺎ ﺧﺐ اﻭﻧﻤﻮﻗﻊ ﺭﻭﺩﺭﻭاﻳﺴﻲ ﺩاﺷﺘﻢ ﻧﺸﺪ ﺑﮕﻢ ﭼﻴﺰﻱ, ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﺮﻭﻳﺲ ﻃﻼﻣﻢ ﺧﺮﻳﺪﻡ اﻭﻧﻮ اﻣﺎ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻡ, ﻭﻟﻲ ﺧﺐ ﭼﻮﻥ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻠﻲ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﺩاﺩ
منم سال ٨٦ عقد کردیم که با مادر و مادرشوهر و نامزدم رفتیم بازار و چون قبلا دوست بودیم و قول داده بودم بهش فشار مالی نیارم یه حلقه ی ارزون که باب میلم نبود خریدم که تا چندماه مادرشوهرم همش میگفت حلقت خیلی گرون شده انتظار داشت اونم نگیرم. البته خدا رو شکر چندسال بعدش چند برابرش رو خریدم
من ارزوی خرید حلقه تو دلم موند که مثل خیلی عروس دومادا دوتایی بریم خرید حلقه چون شوهرم برای باباش کار میکرد اقا اختیار همه چی رو گرفته بود دستش. روز عروسی یه حلقه داد بهم گفت اینم حلقه ازدواجت منم اصلا دستم نکردم وقتی کار شوهرم ازش جداشد یکی مثل حلقه خودش سفارش داد برام.خداروشکر ازش راضیم

اخی مثله من منم حلقه رو زودتر خریده بودن شبه عقد بهم دادن همین ماها هم خودمون تنها رفتیم براش حلقه خریدیم ولی کلا حسرت بدلم کرد باخریدای عقدش 😦
من و شوهرم و مامانم و مامانش رفتیم خرید و اولین مغازه خریدیم..مامانم اینا خیلی تعجب کردن چون من واسه خریدام پدر همه را درمیارم..اما خبر نداشتن ی هفته پیش با شوهرم یواشکی رفته بودیم همه جا را گشته بودیم و انتخاب کرده بودیم خخخخ
صدا میکنم ” تو ” را! این ” جانی ” که میگویی، جانم را میگیرد! نزن این حرف ها را! دل من جنبه ندارد...
من که خانواده همسر حاضر بودن برام هرچی بگم بخرن ولی مامانم گفت زیاد گرون نخر اونم جلو مادر شوهر خلاصه خراب کرد دیگه خخخخ ولی حلقمو دوست دارم

آفرین به مادر فهمیده و.چشم و دل سیرت. خدا برات حفظش کنه.
LilySlim Weight charts
منم با مامان بابام و مادر شوهر پدر شوهرم و همسری رفتیم انتخاب حلقه با من بود ست خریدیم و ساده هیچ کس دخالتی نکرد ولی اول یه رینگ نگین دار برداشتم مادر شوهرم گفت خیلی ارزونه یه سنگین تر انتخاب کن
تورا میان مرزهای چشمانم پناه میدهم با آغوشم اسیرت میکنم به استثمار میکشم چشمان کوچکت را تن کوچک و خوشبویت را به باوزانم حراج میزنم بند بند دلم را به صلیب نگاهت آتش میزنم اینجا میان وطن تنم پرچم چشمان زیبایت آزادی ام را به یغما می برد هیهات از نقشه دستان کوچکت که تمام جهانم را به یک بغل گرفتن تو باختم... هیهات از تو ...
واسه خرید حلقه خودمون دوتایی رفتیم از صبح تا ظهر کلی کشتیم هیچی انتخاب نکردیم البته قبلشم چندسری گشته بودیم ولی چیز خاصی مدنظرمون نبود مغازه ها بستن رفتیم یه جا غذا خوردیم یکمم دور دور کردیم تا عصری که مغازه ها باز کردن بالاخره انتخاب کردیم... حلقه هامونو خیلی دوست داریم... یه چیزی گرفتیم که مورد پسند هردومون بود... روز خیلی خوبی بود یادش بخیررررررر
نامزد خواهر شوهرم جواهر فروشی لوکسی توی ونک داشت ما هم دوست بودیم با خواهر شوهرم رفتیم کل مغازه و کاتالوگهارو زیر و رو کردیم اخرشم طرحشو خودم کشیدم دادم ساخت، عاششششقشم هم اسپرت هم رسمی، تا الانم ندیدم جایی
من و شوهرم کل خریدامون و دوتایی انجام دادیم و همه چیز کاملا به سلیقه من بود . حلقه رو از شوهرخاله من برداشتیم ولی اومدم خونه حس کردم حاج خانومیه :)) واسه همین فرداش رفتیم یک مدل دیگه برداشتیم ، واقعا خوش گذشتتتت
من انگشتر بله برونم و خودم انتخاب نکردم واسه همین واسه عقدباشوهرم دوتایی رفتیم هم حلقه خریدیم هم انگشتر بله برونم معوض کردیم.چقدر شیرین بود مهیج..کلیم عکس باحلقه انداختیم
دوست دارمش مثل زورقی که موج را...😍کیان همه دنیای من و باباش😍😍😍
من با مامانم و مادر شوهرم رفتم منو بردن توی یک مغازه گفتن انتخاب کن چون فقط اینجا اشناست حلقه ام رو اصلا دوست ندارم ارزوش به دلم موند که برای خرید حلقه برم بگردم همچنین برای سرویس عروسیم که بازم بردنم اونجا اون موقعه ها مغازش زیاد کارای جدید نمیاورد منم سنم خیلی کم بود دلم خیلی شکست
روز قبلش با مامانم رفته بودیم بازار و پسند کرده بودیم برا خرید حلقه با مانانم شوهرم و مادرشوهرم رفتیم حلقه ام یکم گرون شد مادرشوهرم یه جوری شد ولی بعدش که حلقه شوارمم انتخاب کردیم که قیمتش نزدیک به حلقه خودم بود خیالش راحت شد
الهی شکرت
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز